یادداشت محمدعلی مرادی

پنجره های عوضی
        گیتا گرکانی را با ترجمه می‌شناسیم، اما در این کتاب قلم خوب او ما را غافلگیر می‌کند.
پنجره‌های عوضی روایت زندگی یک محله است. محله‌ای که نمی‌دانی کجاست، در چه تاریخی روایت می‌شود و افراد آن از کجا آمده‌اند و به کجا می‌روند. روایت با یک تک‌صحنه بدیع آغاز می‌شود. سپس موضوعات گسترده می‌شوند و زندگی هر خانه جداگانه واکاوی می‌شود. 
وسط‌های کتاب کمی ترس به ما وارد می‌شود که نکند با ورود به موضوعی تکراری، در خلاقیت‌های قبلی خللی وارد شود یا دست نویسنده بسته بماند؟ که نکند از اینجا به بعد، دیگر شاهد زیبایی قلم‌رانی صفحات قبل نباشیم؟ اما نه! نویسنده به خوبی از این چالش به در می‌آید و وارد تکرار مکررات نمی‌شود. بلکه موضوع تکراری را با پیچ و خمی می‌شکند و به سبک خود بازمی‌آفریند. 
زندگی‌ها در این روایت جاری هستند. هرچه جلوتر می‌روید شخصیت‌ها حرف بیشتری برای گفتن خواهند داشت. در انتها با رجوع به همان ایده اولیه، که عنوان کتاب هم به آن وابسته است، چند سوال مطرح می‌شود و در انتها، پایانی نسبتاً باز منتظرمان است. مانند زندگی، که هیچگاه متوقف نمی‌شود.
در یک جمله، می‌توانم این کتاب را روایت زندگی بنامم. زندگی‌هایی روزمره، اما آشنا.
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.