یادداشت حنانه عابدینی

        به نام خدا

۱. توی این سالها کتاب از امیرخانی زیاد خوندم. یادمه "رهش" که منتشر شد، جزو اولین نفراتی بودم که خریدمش. فکر کنم فقط دو، سه تا کتاب خونده نشده ازش دارم که یکیش نشت نشا بود! 
نمیدونم چرا باوجود اینکه کتاب رو توی خونه داشتم، هیچ وقت رغبتم نکشیده بود بخونمش. بالاخره دیدم یه نفر یادداشتی درباره این کتاب منتشر کرده و گفته برای هر دانشجویی خوندن این کتاب واجبه. این شد که تصمیم گرفتم بزارمش جزو کتابایی که قراره خونده بشن.

۲. وقتی کتاب رو شروع کردم، بی نهایت لذت بردم. دلم برای قلم امیرخانی تنگ شده بود. نثر کتاب بعضی جاها  یه طنز لطيف و نهفته ای داره که دنبال کردن موضوع جدی و خشک کتاب رو برای آدم  لذت بخش میکنه.

۳. ایده کتاب به طور کلی این بود: علت تمایل جامعه نخبگانی به مهاجرت اینه که دروسی که توی دانشگاه های ما تدریس میشه، در راستای پاسخ به نیازهای جامعه ما تولید نشده و به درد حل معضلات کشور نمیخوره.
برای همین دانشجوی ما میبینه چیزهایی که توی دانشگاه یادگرفته، هیچ جای این مملکت کاربرد نداره و تصمیم میگیره بره به کشوری که بتونه اونجا ثمره این همه سال درس خوندنش رو عملی کنه

۴. راه حل این مشکل اینه که علم بومی رو جایگزین علم ترجمه ای کنیم تا آدم تحصیل کرده جامعه ما، بتونه مشکلات کشور خودش رو حل کنه نه مشکلات ممالک دیگه رو!
      
2

27

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.