یادداشت مریم :)

مریم :)

1401/08/09

                جا داره به شعر پرمغزی اشاره کنم🚶🏻‍♀️:
"کبوتر بچه بودم مادرم مرد
مرا ب دایه دادن، دایه‌ام مرد
منو با شیر گاو آموخته کردن
ز بدبختی من گوساله هم مرد"
😐🤣
واقعن حکایت هورین و زن و بچه هاش بود
چرا؟! واقعن چرا؟
کاش یکی از تالکین فقط میپرسید چرا!
چرا انقده بدبختی براشون نوشتی؟ بابا بدبختی یکی دوتا .. اقلن ی راه نفس میذاشتی خوب 🚶🏻‍♀️
دلم کباب شد .. این تورین بچه ب طلا دس زد سنگ شد ینی 
هعی... 🚶🏻‍♀️💔

پ.ن: به‌لگ ام ک نگم اصن... اون ی تنه جرواجر کرد قلبمو 🚶🏻‍♀️
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.