یادداشت مصطفا جواهری
1402/1/10
«بعضی از پسرها و دخترها نویسنده میشوند چون تنها دفتر کاری که دوست دارند، داخل سرشان است.» بالاخره این کتاب تمام شد. چرا بالاخره؟ چون چند ماهی هست که مشغولش هستم. سختخوان است؟ ابدا! بلکه بسیار شیرین است. این کتاب را روی میز کارم در مدرسه گذاشته بودم و هر از گاهی که خسته میشدم، بازش میکردم و آهسته آهسته میخواندمش. پنج جستار معرکه دربارهٔ خواندن و نوشتن. شاید تنها کتاب جستارِ ترجمهای بود که توانستم با کلماتش ارتباط برقرار کنم. راستش را بخواهید اصلا دوست نداشتم این کتاب تمام شود.
35
(0/1000)
1402/1/13
0