یادداشت روژان صادقی
1403/6/7
راستش نه. این سبک جستار به من نمیچسبه. در دو سال اخیر من تقریبا به صورت مرتب در حال خوندن جستار بودم، از جستارهای روایی گرفته تا مقالاتی سنگینتر و مفصلتر در مورد مسائل گوناگون. چیزی که این سبک رو برای من خاص و عزیز میکنه، نوعی از تاریخ شفاهی بودن اونه. بیرون کشیدن صداهایی که کمتر شنیده شدن از دل روایتهای اصلی. برای همین چیزی که برای من مهمه، چه تو مقالات جستار-مانند و چه تو جستارهای روایی «حضور» نویسنده در متنه. اینکه بدونم این خطهایی که من دارم میخونم نظر تو، دیدگاه و بینش خاصیه که به جهان داری. میتونه لزوما همسو با طرز فکر من نباشه و اتفاقا بعضی مواقع همینه که جستارها رو برای من خاص میکنه. این کتاب اما بیشتر از اینکه مجموعه جستار باشه، دو نمونه از روزنامهنگاری یک آدم حرفهای بود. تمام چیزهایی که میگفت مشخصا Fact-check شده بود و وسواسی که روی نوشتن هر خط به خرج داده، کاملا معلوم بود. اما همونطور که گفتم، هر چند که دقیق نوشته شده اما باب طبع من نیست. روایتش بهم نچسبید، سوال و احساسی در من ایجاد نکرد و فکر میکنم یکی دو پاراگراف هم برام کافی بود تا اون چیزی که میخوام رو از این مقالهها دریافت کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.