حواس پرتی مرگ بار: دو جستار برندۀ جایزۀ پولیتزر

حواس پرتی مرگ بار: دو جستار برندۀ جایزۀ پولیتزر

حواس پرتی مرگ بار: دو جستار برندۀ جایزۀ پولیتزر

جین واینگارتن و 2 نفر دیگر
3.9
25 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

33

خواهم خواند

14

شابک
9786008091400
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1399/11/1

توضیحات

        در این کتاب، دو جستاری را می خوانید که واینگارتن به خاطرش در سال های 2008 و 2010 جایز? پولیتزر را در شاخ? «نویسندگی شاخص» برده است: «مرواریدهایی قبل از صبحانه» ماجرای یکی از بهترین ویولن نوازان دنیا، جاشوا بل، است که یک روز صبح کنار راهروِ یک ایستگاه مترو می ایستد و برخی از مهم ترین قطعات تاریخ موسیقی را با استادیِ تمام می نوازد. در همین حال، تیمی از روزنام? واشنگتن پست شرایط را زیرنظر دارند و مخفیانه از آن تصویر می گیرند. برخلاف تصور، نوازندگی جاشوا بل تقریباً توجه کسی را جلب نمی کند و مردم باعجله و بی اعتنا از کنارش می گذرند. «حواس پرتی های مرگ بار» هم از ماجرای پسربچ? بیست ویک ماهه ای شروع می شود که در اثر حواس پرتیِ پدرش در صندلی عقب ماشین جا می ماند و در اثر گرمازدگی جان خود را از دست می دهد. هر دوِ این جستارها به طور کامل بازنمایی از دنیای نویسندگی واینگارتن اند.
      

یادداشت‌ها

          راستش نه. این سبک جستار به من نمی‌چسبه. 
در دو سال اخیر من تقریبا به صورت مرتب در حال خوندن جستار بودم، از جستارهای روایی گرفته تا مقالاتی سنگین‌تر و مفصل‌تر در مورد مسائل گوناگون. چیزی که این سبک رو برای من خاص و عزیز می‌کنه، نوعی از تاریخ شفاهی بودن اونه. بیرون کشیدن صداهایی که کمتر شنیده شدن از دل روایت‌های اصلی. 
برای همین چیزی که برای من مهمه، چه تو مقالات جستار-مانند و چه تو جستار‌های روایی «حضور» نویسنده در متنه. اینکه بدونم این خط‌هایی که من دارم می‌خونم نظر تو، دیدگاه و بینش خاصیه که به جهان داری. می‌تونه لزوما همسو با طرز فکر من نباشه و اتفاقا بعضی مواقع همینه که جستارها رو برای من خاص می‌کنه. 
این کتاب اما بیشتر از اینکه مجموعه جستار باشه، دو نمونه از روزنامه‌نگاری یک آدم حرفه‌ای بود. تمام چیزهایی که می‌گفت مشخصا Fact-check شده بود و وسواسی که روی نوشتن هر خط به خرج داده، کاملا معلوم بود. اما همونطور که گفتم، هر چند که دقیق نوشته شده اما باب طبع من نیست. روایتش بهم نچسبید، سوال و احساسی در من ایجاد نکرد و فکر می‌کنم یکی دو پاراگراف هم برام کافی بود تا اون چیزی که می‌خوام رو از این مقاله‌ها دریافت کنم.
        

7

          دو جستار خوب و خوش‌خوان که تاثیرات دنیای مدرن را بر زندگی ما نشان می‌دهد. در جستار اول با ویلن نوازی «جاشوا بل» یکی از بهترین ویلن نوارهای دنیا روبرو هستیم که در ایستگاه متروی شلوغی می‌نوازد و مخاطب چندانی درگیر آن نمی‌شود. نویسنده و تیمش با افرادی که از آنجا می‌گذرند، مصاحبه می‌کنند و دنبال دلیل این بی‌تفاوتی نسبت به نوازنده‌اند. شاید دغدغه‌های کاری و درگیری فکرشان آن‌ها را بی‌تفاوت کرده. جالب اینکه بعضی از افراد که می‌فهمند کنسرت‌های این نوازنده بسیار گران است، حسرت می‌خورند که کنسرتی رایگان را از دست داده‌اند! انگار معیار پذیرش هرچیزی ارزش مادی آن است.
جستار دوم ما را به فکر وا می‌دارد که شاید این اتفاق روزی هم برای ما اتفاق بیوفتد. فراموشی مرگباری که نتیجه مشغولیت‌های دنیای امروز است. مصاحبه با افرادی که فرزندانشان را در خودرو جا گذاشته‌اند و باعث مرگشان شده‌اند. نویسنده در این جستار دنبال علت این فراموشی است و خواننده به این نتیجه می‌رسد که شاید خودش هم روزی دچار این فراموشی شود. 
این بی‌تفاوتی‌ها و این فراموشی‌ها شاید منشأ یکسانی دارند و آن هم درگیر شدن بیش از اندازه انسان امروز است که دمی برای لذت بردن از زندگی و فکر کردن ندارد.
        

5