یادداشت احمدرضا کوکب
1403/8/22
یک بار دیگر هم مصطفی مستور را به اندازه کافی دوست نداشتم. فرایند داستان جذابیتها و خلاقیتهایی داشت. برخی توصیفات و حتی جملات خوب بودند مثل این: تهران مثل یه فیلم سینمایی میمونه که هرکی میبینه دلش میخواد بزنه زیر گریه. ولی از خجالت بقیه کسایی که دارن فیلم رو میبینن این کار رو نمیکنه! ولی پایان بازی که نفهمیدم چه شد. و حتی خود داستانی که خیلی نفهمیدم چه میگفت. شاید مال آدم حسابی هاست که خیلی حالیشان میشود. ما که نمیشود!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.