یادداشت

شبیه
        #یادداشت_کتاب 
#شبیه
بالاخره کتاب شبیه را تمام کردم. کتابی که شاید یک سال پیش شروع کردم و دو سه فصل خواندم، شب قدر اول امسال نصف کتاب را خواندم و الان نیمه دیگرش را. نکته جالب برایم این بود که انگار زمان خواندن هر قسمت از کتاب دقیقا همان موقعی بود که خواندمش!

کتاب شبیه داستان آدم‌هایی است که سعی می‌کنند راه درست را در زندگی‌شان انتخاب کنند، با چاشنی ظهور! بله درست خواندید، ظهور، اما نه از نوع آرزو و خیال، ظهور واقعی! 

در فصل اول کتاب ماجرای خسف بیدا را می‌خوانیم که چون همان اول کتاب است به آن اشاره کردم و لو دادن کتاب به حساب نمی‌آید. اما در همین فصل اول هزارتا سوال برایمان ایجاد می‌شود که جوابش را نمی‌دانیم و دنبال آن می‌گردیم. 

از فصل دوم وارد ماجرای حانیه می‌شویم و انتخاب‌هایی که باید بکند، از سوریه و مدافعین حرم می‌خوانیم و زندگی روزمره و فرزند زمانه بودن.

داستان کتاب پرو پیمان است، پر از اتفاقات، که شاید جا داشت رمان قطورتری شود و تندتند از این اتفاق به آن اتفاق نپرد و در هر بخشی به فضاها و شخصیت‌ها کمی بیشتر پرداخته شود. شخصیت‌های کتاب برای خواننده‌ای که مشابه آن‌ها را در اطرافیانش دیده، روان و قابل فهم‌اند اما برای کسانی که چنین تجربیاتی در اطرافشان نداشته‌اند، نیاز به شناساندن بیشتری دارند.

باوجود داستان خاص و بکر کتاب (همان بحث ظهور حقیقی)، نقطه ضعف بزرگ کتاب، می‌تواند کل آن را تحت تاثیر قرار دهد. ضعف مشخص کتاب این است که فصل اول آن زیادی مبهم است و ارتباط آن با فصل ۲ و ۳ مشخص نمی‌شود. چیزی که باعث شد خود من یک سال بین خواندن این سه فصل و باقی کتاب فاصله بیندازم. درواقع کتاب قلاب قوی‌ای ندارد و یک نفر باید مدام آدم را هل بدهد تا بقیه کتاب را بخواند. اما از فصل ۳ که عبور کنی کتاب روی غلطک می‌افتد و خود به خود پیش می‌رود. هرچند فصل‌های مربوط به سوریه هم کمی کلیشه‌ای است و خیلی خیلی شبیه کتاب همسایه‌های خانم‌جان. 

در کل کتابِ شبیه کتابی است که بعد از خواندنش خوشحالی که آن را خوانده‌ای اما ناراحتی که چرا همه چیز تند و یکهویی پیش رفت و دلت می‌خواهد از وضعیت شخصیت‌ها بیشتر می‌دانستی. در نتیجه احتمالا از آن کتاب‌هایی است که افراد متخصص داستان‌نویسی اشکالاتش را ردیف می‌کنند اما برای خوانندگان عادی به جز نبودن قلاب اولیه، مشکل خاص دیگری ندارد.

کتاب برای هدیه دادن به بچه مذهبی‌های خارج نشین، آن‌هایی که با چنگ و دندان دارند در ممالک کفر ایمانشان را حفظ می‌کنند، گزینه بسیار مناسبی است.

@macktubat
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.