یادداشت علیرضا نوریان

                در این کتاب، مادرها لذت همراهی با فرزندی را تجربه می‌کنند که تازه دارد با دنیا آشنا می‌شود. مادرهایی که سال‌ها درس خوانده‌اند و حالا می‌بینند که آنچه یاد گرفته‌اند، به کارشان نمی‌آید. اجتماع از آنها انتظار دارد که کار کنند و در مقابل، فرزندشان به حضور تمام‌وقت آنها نیاز دارد. مادرهایی که نگران پرورش فرزندشان هستند؛ نگران فضای مجازی، نگران غریبه‌ها، نگران فارسی یاد گرفتن در غربت. مادرانی که در مسیر بزرگ شدن فرزند، خودشان هم رشد می‌کنند و صبور می‌شوند.

خواندن خاطرات مادر و فرزندی برای من تجربه فوق العاده‌ای بود. شیرین‌زبانی بچه‌ها، سوال‌های سختی که می‌پرسند، هم‌بازی‌های خیالی که با آنها صحبت می‌کنند، گوشی موبایل خیالی که با آن پیام می‌فرستند و بچه‌ای که به عروسکش می‌گوید «بدو زود باش»، به نظرم عالی بودند.

مادری، تجربه‌ای بسیار سخت و البته بسیار لذت‌بخش است. درست مثل تجربه عشق. در فرهنگ امروز دنیا، قصه عاشقی بسیار زیاد تعریف شده است و همه دوست دارند عاشق یا معشوق باشند. متاسفانه قصه مادری را زیاد تعریف نمی‌کنند و خیلی‌ها دوست ندارند که مادر شوند. مادری بسیار بی‌ارزش شده است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.