یادداشت سارا مستغاثی

آتش بدون دود: درخت مقدس
        نمی دانم چرا پنج امتیاز ندادم همان طور که نمی دانم چرا به کتاب قبلی پنج امتیاز دادم.

ریویو دیگران را که می خواندم، خیلی ها منتقد بودند به ترکمن ها که چقدر سادگی و بلاهت!
 موافق نیستم. اصلا موافق نیستم. به نظر من جامعه ای که نادر ابراهیمی به تصویر کشیده است تنها محدود به صحرا های ترکمن نیست. حتی محدود به ایران هم نیست. 
به قول خدا "...و از دوردست ترین نقطه ی شهر، مردی شتابان آمد و گفت: آی ملت! از رسولان پیروی کنید!"
آق اویلر هم، بلاتشبیه، کسی است مانند "رجلً یسعی"...فقط به نظرم آق اویلر یک اشتباه کرد. این که برای پیش بردن  جامعه باید حداکثرِ اعضای جامعه را تا حدی رشد دهد . در آن صورت شاید این همه  خون ریخته نمی شد و البته این طور آدم را جذب نمی کرد که ببیند وقتی آلنی می آید چه می شود.
 الان جا داشت که که برای مثال آن چه گفتم اشاره کنم به مذاکرات و چرخش سانتریفیوژ ها، ولی...بگذریم.

پی نوشت: برخلاف قسمت قبلی بالاخره از چند تا شخصیت خوشم آمد. اول از همه از آق اویلر بعد هم آت میش...و کلا همشون:)...و آخر داستان هم فوق العاده بود. انگار نادر ابراهیمی استاد پایان بندی است.
      
1

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.