یادداشت محمدصدرا

دلهره های کودکی: جستجوی خود واقعی
وقتی کودک
        وقتی کودک تحت تاثیر ناملایماتی قرار می‌گیرد و برای بروز هیجانات منفی خود از جانب والدین احساس خطر می‌کند، آن احساسات ناخوشایند خود را پنهان می‌کند. این رویه توسط والدینی که به کودک عشق مشروط می‌ورزند پاداش دریافت می‌کند، پس در وجود کودک تقویت می‌شود تا جایی که مانند یک خود دروغین بین کودک و بخشی از احساساتش (که بخشی از وجود کودک هستند) مانعی ایجاد می‌کند. کودک هم برای سرکوب موفق احساسات منفی فراموش می‌کند وجود او شامل چنین بخشی هم هست.

این رویه هرچند تا مدتی می‌تواند کارآمد باشد اما در نهایت از کار می‌افتد. این از کار افتادن ممکن است هنگام استقلال از پدر و مادر، مرگ پدر و مادر، به دنیا آمدن فرزندان یا شرایط دیگری رخ دهد. این حالتی است که بخش فراموش شده و سرکوب شده وجود به حدی تحت فشار قرار می‌گیرد که به صورت بیماری یا تکرار الگو‌ها تلاش می‌کند خود را نشان دهد. تکرار الگوها به این دلیل رخ می‌دهد که کودک ،که حالا بزرگ شده، تلاش می‌کند با شبیه‌سازی موقعیت اولیه راز آن را کشف کند. رازی تلخ که معمولا از جنس درک نشدن، عدم دریافت محبت یا حتی آسیبی از طرف والد یا یک بزرگسال است. این معما فقط  با یک روش حل می‌شود و آن پذیرش عدم دریافت محبت از طرف والد و تجربه کردن احساسات سنگین ناشی از آن است. با تجربه این احساسات می‌توان از چرخه ایجاد موفقیت‌های تکراری رها شد و احساس بی‌معنایی ناشی از سرکوب احساسات را پشت سر گذاشت.

نویسنده در کتاب خود بخش‌هایی را به نقد فروید و یونگ به‌خاطر به رسمیت نشناختن این احساسات و گمراه کردن آن‌ها اختصاص داده است. او بصیرت خود را مدیون نقاشی‌های کودکی خود می‌داند که در برهه‌ای با بازگشت به آن‌ها و مشاهده رنج کودکی خود به اشکالات روانکاوی رایج در آن دوره پی‌برد.

به‌عقیده نویسنده تجربه شرایطی که بالا توضیح داده شد می‌تواند دلیلی اساسی برای تبدیل شدن به یک روان‌درمانگر باشد به همین علت برخی بخش‌های کتاب مستقیما خطاب به این گروه نوشته شده تا تلاش نکنند محبتی که والدینشان از آن‌ها دریغ کرده از مراجعانشان طلب‌کنند یا بکوشند به‌جای تشویق آن‌ها به تجربه احساساتشان، رویه قبلی را تقویت کنند.

همچنین نویسنده با اختصاص قسمتی توضیح داده که مادر چگونه اولین نماینده جامعه و هنجارهای آن برای کودک است و ناکامی کودک در آینده چگونه می‌تواند زمینه‌ساز میل او به ایدئولوژی‌ها و اعمال خشونت بر دیگران باشد. در واقع مولف در یک ادعای بزرگ بقای تمامی نظام‌های ایدولوژیک را نتیجه حفظ چرخه سرکوب احساسات کودکی و انتقال آن به نسل‌های بعد می‌شمارد که البته با توجه به فشار شدیدی که از جانب آلمان نازی بر نویسنده وارد شده و به زندگی شخصی او آسیب‌هایی غیرقابل جبران زده، قابل درک است. او به عنوان یک یهودی سال‌ها مجبور به زندگی با هویتی دروغین بود و حتی همسرش هم او را تهدید به افشای هویت واقعی‌اش برای نازی‌ها می‌کرد. پسر او در کتابی که نوشته و مستندی که چندی پیش منتشر شده به بیان این مسئله می‌پردازد که چه اتفاقاتی در زندگی باعث شد که مادر او رفتاری کاملا برخلاف توصیه‌های خودش داشته باشد.

ترجمه‌های مختلفی از این کتاب با عناوین متفاوت به زبان فارسی در دسترس است. دلیل انتخاب این ترجمه توسط من ویرایش و بازبینی مجدد این نسخه توسط مولف چند دهه پس از انتشار آن است که با تغییرات زیادی، از جمله تغییر در عنوان همراه بوده است.
      
86

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.