یادداشت

بازرس
        آقای گوگول، سمبه‌ی شما در ادبیات روسیه خیلی پرزور است.
پرتره، کالسکه و حالا بازرس. هر بار که به سراغ اثری از گوگول رفتم، من را با قلمش شگفت‌زده کرد. نبوغ و خلاقیت نویسنده در آثارش مشخص است و نامش را هم تریلی هجده چرخ نمی‌تواند به دوش بکشد، پس ایشان نیاز به تعریف و تمجید من ندارد. گوگول را باید خواند و دیگران را نیز دعوت به خواندنش کرد.

بازرس نمایشنامه‌ی طنزی‌ست که گوگول در آن، خواننده را یک دل سیر ‌می‌خنداند و حین خنداندن، حرف‌هایش را نیز به گوش آن‌ها می‌رساند. 
اما در بازرس چه خبر است؟
ماجرای این نمایشنامه درباره‌ی فساد گسترده و سازمان‌یافته در ادارات دولتی روسیه است. گوگول ما را به شهری می‌برد که پر از مقامات فاسد است. آن‌ها روزی متوجه می‌شوند که دولت یک بازرس به جهت بازرسی مخفیانه به شهرشان فرستاده است. تک تک مقامات می‌ترسند و همه‌ی تلاش خود را می‌کنند تا پیش از آمدن او، روی فساد خود سرپوش بگذارند. یکی از این مقامات، متوجه مردی در مسافرخانه‌ای می‌شود که از پرداخت هزینه‌های خود امتناع می‌کند و او تصور می‌کند که فقط یک مقام بلند پایه که از پایتخت آمده می‌تواند تا این حد سرسخت باشد که از پرداختن بدهی خود سر باز بزند. او پس از دیدار این شخص به سوی سایرین می‌رود و خبر از آمدن بازرس می‌دهد، تا اینکه... .

بازرس را با ترجمه‌ی خوب و دقیق آقای آبتین گلکار خواندم.
از این ترجمه، همانند سایر کتاب‌هایی که با ترجمه‌ی ایشان خوانده‌ام راضی بودم. درد و بلای آبتین بخورد بر فرق سر آن مترجمی که به دنبال اختراع مجدد چرخ، دوره افتاده است و کتاب‌هایی که با ترجمه‌های عالی نیز در اختیار مردم است، بازترجمه می‌کند تا بلکه آتش خود را در تمام کتاب‌فروشی‌ها بر پا کند، غافل از آن‌که بر خلاف نامش یک سطل آب برای خاموش کردنش کافی‌ست.
      
2

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.