یادداشت نرگس
1403/3/18
4.2
23
نمایشنامهای که فقط به لطف مداخله تزار روسیه، نیکلاس اول، روی صحنه رفت؛ اما بازهم منتقدین دست از سرش برنداشتن ( ◔ ʖ̯ ◔ ). در مورد نویسنده؛ مختصر اما واجب: گوگول یکی از برجستهترین نویسندگان روسیهست که بر خیلی از نویسندگان مثل تولستوی، داستایوفسکی، کافکا و… تاثیر داشته. با خلق شخصیتهای بهیادموندنی به مخاطبینش نگاهی دقیقتر و عمیقتر نسبت به واقعیتهای جامعه میده. زبان تندوتیزی داره و در داستانهاش، از خط اول شمارو درگیر میکنه و به دنبال خودش میکشونه: شروع نمایشنامه: +شهردار: آقایان، از شما خواستم تشریف بیاورید تا خبر خیلی بدی به اطلاعتان برسانم: یک بازرس دارد میآید اینجا. -کارمان درآمد. همین دو جمله کافیه که کلی سؤال تو ذهنمون ایجاد بشه و دوست داشته باشیم بدونیم که: چرا بازرس میاد👀؟ چرا ترسیدن؟ حالا این بازرس میاد یا نه؟ چی میشه؟ و… حالا این موضوع با شروع جذاب رو با طنز قاطی کنید🫠. خلاصه شاهکاریه که کلی ازش لذت میبرید و باهاش میخندید؛ حالا خندههایی شیرین گاهی هم تلخ! خوبه اینم بدونید که این داستان در شهری کوچیک اتفاق میفته و بر مبنای داستانی واقعی نوشته شده :). خب ترکیب: اومدن بازرس + ترسیدن کارمندا + طنز شیرین و تلخ، اولین چیزی که به ذهن میاره چیه؟ فساد؛ از اقتصادی گرفته تا اخلاقی. گوگول خیلی زیرکانه این نمایشنامهی انتقادی رو نوشته. از کوچکترین مسائل طنز میسازه و مخاطب ازین ریزجزئیات به اوضاع خراب مسائل بزرگتر پی میبره. یکی از دلایلی که تزار روسیه با این نمایشنامه مخالفتی نداشته، همینه :). میگه: این فقط نمایش فساد در شهری کوچیکه با نکاتی جزئی :). از نکات جالبی که خیلی پسندیدم این بود که بر خلاف سایر نمایشنامههایی که خوندم، فقط به ذکر اسامی افراد بسنده نکرده. شخصیت افراد مهم و پرتکرارش رو دقیقتر توضیح داده(°◡°♡). این موضوع باعث میشه درک بهتری از اثر داشته باشیم و همینطور راحتتر با شخصیتها، دیالوگ و هدفشون ارتباط برقرار کنیم. این کتاب رو با ترجمهی خوب آقای آبتین گلکار خوندم. توضیحاتشون در مؤخرهی کتاب عالی و بهجا بود. اقتباس ازین نمایشنامه انقدرر زیاد بود که نیاز به تحقیق فراوان داشت! فعلا که نتونستم تصمیم بگیرم کدومو ببینم😂. ⚠️❌احتمال لو رفتن داستان: قشنگترین قسمت داستان برام اونجایی بود که شهردار گفت: به چی میخندید؟ به خودتون میخندین. در جا خندم تموم شد! چقدر تلخه که بعد از ۱۸۰سال که از نوشتن این اثر میگذره هنوزم تازهاس و خیلی از قسمتهاشو حتی ممکنه به چشم دیده باشیم😂🤦🏻♀️. یک نفر رو هم مثبت توصیف نکرده بود. از کسبهای که برای تحویل دادن عریضه اومده بودن تا آنا دختر شهردار. کسبه که به طرز عجیبی سعی در ساختن یک قدیس جدید برای خودشون داشتن: با القاب بزرگ و رشوههای زیاد. خود گوگول درین مورد گفته: شخصیت مثبت این نمایشنامه، خنده است. تأکیدش روی تفاوت فرهنگی و رفتاری در افراد شهرستانی و پایتخت نشین، چقدر زیاد بود! 🌱هرچه باشد فقط در پایتخت، لحن شیک به گوشتان میرسد و از این غازهای شهرستانی به چشمتان نمیخورد. نظر شما چیست؟ درست نیست؟ اینم اگه طنز اجتماعی در نظر بگیرم بیشتر این جمله رو بخاطرم میاره که: همهی کشور نادیده گرفته میشه تا پایتخت بشه پایتخت! تیر آخر اینکه: کلا نمایشنامه در ۵ پرده اجرا شده و در ۲ مکان. اما زن شهردار ۴بار لباس عوض میکنه😂 زن! چقدر ناپخته، پرحاشیه و سطحی بودی تو🤦🏻♀️
(0/1000)
نرگس
1403/3/19
1