یادداشت سهیل خرسند

جشن فرخنده
        پس از «لاک صورتی» این دومین داستان کوتاهی‌ست که در هفته‌ی اخیر از جلال آل‌احمد خواندم. نمی‌فهمم چرا داستان‌هایش نتیجه‌ای ندارند؟!
حقیقت اینه که داستان کوتاه ماهیتش مشخصه، و از اسمش هم همان‌طور که مشخصه کوتاهه، اما یک داستان کوتاه نیز استانداردهایی از جمله: موضوع خوب، شروع خوب، پرداخت قابل قبول و مفهوم یا نتیجه‌ی خوب باید داشته باشد وگرنه می‌شود یک چرک‌نویس یا در بهترین حالت انشا.
در این داستان باز هم آل‌احمد جامعه‌ی مردسالار را مورد انتقاد قرار داد. داستان با محوریت جشن آزادی زنان در جامعه آغاز می‌شود و عکس‌العمل یک آخوند نسبت به دعوت خود و همسرش به این جشن و... خب، آقای آل‌احمد شما همانند داستان لاک صورتی، سرکوب حقوق زنان را مورد انتقاد قرار دادی، اما نتیجه‌ات کو؟ فرهنگ سازی‌ات کو؟ خب اصلا برای چه نوشتی؟

پانزدهم آذرماه یک‌هزار و چهارصد و یک
      

15

(0/1000)

نظرات

معمولا حرفه‌ای ترین‌کار قصه‌هایی که چندان دست راوی دیده نمیشه. اما خب هستند کتاب یا نویسنده‌هایی که با دست‌مایه قراردادن موضوع صرفا قصد روایت قصه‌ای رو دارند، نه قضاوتی نه پایان شاید بسته‌ای.
من این داستان رو نخوندم، اما اگر خونده باشید که حتما خوندید، اینجور نوشتن و روایت‌های این چنینی با توصیفات‌تون عیب نیست.
2

0

در این مورد با هم اختلاف نظر داریم. نوشتن داستانی با پایان باز اصول خودش رو داره و اینطور نیست که هر داستانی انتها نداشت بگیم به به حتما تفکری پشتش بوده... خیر در حالت عادی پایان باز ایرادی نیست چه در سینما و چه در کتاب... اما هر سبکی اصول خودش رو داره که آل‌احمد نه در بچه‌ی مردم، نه در لاک صورتی و حالا نه در جشن فرخنده رعایت نکرده 

0

امان‌ از باگ‌های بهخوان با این حال اینجا می‌نویسم. بله فکرکنم زیادی اختلاف نظر داریم! ولیکن من این رو نگفتم که هرکسی اینطور بنویسه باید به‌به چهچه‌ای گفت و فارغ ازاشکال نگاهش کرد. اما این سبک از نوشتار، صرفا روایتِ یک ماجرا بدون قضاوت‌ها رو من خودم بارها خوندم. آثار کارور بعضا اینطور هستن، یا که بعضی قصه‌های سلینجر یا توی ایرانی های خودمون مصطفی مستور توی مجموعه‌هاش. درکل توی این سبک چندان نباید دنبال غایت در پایان بود نقطه گذاری ممکن هرجا رخ بده. 

0