یادداشت

اعترافات رمان نویس جوان
        در میان کتاب‌های حجیم سنگین کتابخانه، چشم گرداندم دنبال یک کوچکِ سبک برای توی مترو. آن روز خوش‌شانس بودم که «اعترافات رمان‌نویس جوان» اول از همه به چشمم آمد. بی‌وقفه برش داشتم و آهسته‌آهسته خواندمش.
می‌توانم خودم را ببینم که چشم‌هایم در شلوغی مترو برق می‌زد، یک‌وقت‌هایی لب‌هام کش می‌آمد و صفحات را برمی‌گشتم که آن بهت و شوق را مکرر کنم.
طنز و رندی و بلاغت اومبرتو اکو با آن شم نویسندگی بی‌نظیر و نگاه محققانه، رشک‌برانگیز و سرذوق‌آورنده است.
اکو از نوشتن و نویسندگی می‌گوید. از منطق داستان و منطق شعر، از زیرورو کردن شیفته‌وار یادداشت‌های باریک‌بینانه‌اش درمورد قرون وسطی، از فهرست‌های دقیق بی‌انتها، از خلق دنیایی بی‌نقص، از نسبت داستان و واقعیت، از حقیقتِ قاطع و یقینیِ سرنوشت شخصیت‌های داستان‌ها و حقیقتِ شبهه‌برانگیز زندگی و سرنوشت شخصیت‌های تاریخ، از سهلِ ممتنع بودنِ نوشتن و وسواسِ نویسندگی و همه‌ی چیزهایی که یادداشت کوتاه من جایشان انداخته است.
اکو از آن‌هاست که بعد خواندنش دلت می‌خواهد نویسنده باشی، درست مثل او، با یک سعی طاقت‌سوز و شیفتگیِ وسواس‌گون.
      
1

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.