یادداشت رعنا حشمتی
1400/11/7
«گفت: دوستت دارم. و درست همان موقع فهمیدم عشق چرا وجود دارد. دلیل وجود داشتن عشق این بود که به تو کمک کند جان به در ببری. برای این بود که معنا را فراموش کنی. دست از جستوجو برداری و شروع کنی به زندگی کردن. معنیاش این بود که دست کسی را بگیری که برایش اهمیت قائلی و در زمان حال زندگی کنی. گذشته و آینده توهم بود. گذشته فقط زمان حال مرده بود و آینده بههرحال هرگز وجود نداشت، برای اینکه هربار ما به آن آینده میرسیدیم، به زمان حال بدل میشد. زمان حال تنها چیزی بود که وجود داشت. زمان حال همیشه در حرکت، همیشه در تغییر. و زمان حال با ثبات بود. تنها میشد با رها کردن آن را به دست آورد. بنابراین من رها کردم. همهی چیزهای دنیا را رها کردم همه چیز، به جز دستهای او را.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.