یادداشت
1402/5/21
شخصی که در داستان نامی ندارد! در هتلی رو به روی رستوران «تاری باری» زندگی میکند، هر روز از پنجره به مشاهدهی آنجا میپردازد و برای صرف شام به آنجا میرود. در رستوران مردی را میبیند که احساس عجیبی به آن دارد، و بقیهی داستان تا حدود آخر کتاب در مورد این شخص است، گالوبچیک. این مرد در اثر اتفاقاتی ماجرای زندگی خود را در یک شب تا صبح برای مشتریان کافه رستوران تعریف میکند. مردی که در گذشته عضو پلیس مخفی روسیه بوده و همچنین فرزند نامشروع یکی از شاهزادگان آنجا. پس از این شب تا صبح باز به مرد بی نام ابتدا بر میگردد و چند صفحهای دیگر به او میپردازد. داستان از ابتدا با کشش و جذابیت خوبی شروع میشه اما کم کم به نظرم از جذابیت داستان کم میشه و قابل پیش بینی. اما آخر کتاب باز اندکی جذاب تر میشه. به هر حال کتاب سرگرم کنندهای هست ولی به نظرم اونقدری که نویسنده سعی داشته راز آلود و هیجانی باشه در نیومده
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.