یادداشت شراره

شراره

1401/11/03

                مذهب همچون سلاحی نیرومند است که اگر دست اهلش نباشد چیزی جز بدبختی و ویرانی به بار نخواهد آورد...داستان این کتاب یا ۱۹۸۴ هردوی اینا آرمانشهر دیکتاتورهاست که تلاش میکنن محققش کنن...
داستان تلخ نیمه واقعی و پر رنجی که حتی خواندنش هم سخته...سریالش را دیده بودم اما خواندن کتاب رنج بیشتری به همراه داشت به خاطر توصیف درونیات راوی قصه... 

جملاتی از کتاب:
نگرانیشان از بابت فرار ما نیست نمیتوانیم زیاد دور شویم نگران اوج گرفتن خیالمان هستند نگران راه هایی که فقط در درون آدم باز میشوند و به انسان روحیه و برتری میدهند 


این حق انتخاب است که وحشت‌زده‌ام کرده 

جلوی احساس را نمیشه گرفت اما رفتار را میشه کنترل کرد
        
(0/1000)

نظرات

سلاح= اسلحه ، صلاح = خیر ، درستی ، مصلحت
2
شراره

1401/11/03

ممنونم...درستش کردم😊