یادداشت احمدرضا شهیدی

                [من اولینم و من آخرینم، و نیست خدایی جز من...]
چه توصیفی می‌تواند جایگزین این گفته‌ی کتاب مقدس درباره استالین باشد؟
ایوسیفِ عزیزِ ما که کودکی را با لقب "سوسو" و جوانی را با "کُبا" گذراند و حکومت را با "استالین" به پایان رساند...
سوسویی که تربیت یافته‌ی مدارس مذهبی گرجستان بود و در آینده رهبر مقتدر اتحاد جماهیر شوروی؛ شورویِ نابودکننده‌ی کلیساها و کنیسه‌ها!
گفته‌ها و کتاب‌ها در رابطه با استالین و شوروی کم نیستند؛ اما ویژگی این کتاب علاوه بر دسترسی به اسناد محرمانه دوران شوروی که پس از فروپاشی در دسترس رادزینسکی[نویسنده] قرار گرفته است، متن شیوا و رسایی است که جذابیت خواندن تاریخِ استالینِ مخوف را دوچندان می‌کند.
کتاب به طور موجز صحبت را از دوران تولد وی آغاز می‌کند و پس از بیان تبعید‌های متعدد و مکرر به سیبری، در دوران حکومت تزار، وارد بخش اعظم کتاب، یعنی قسمت به قدرت‌رسیدن بلشویک‌ها و حکومت استالین می‌شود. حکومتی که تا سال 1953،یعنی زمان مرگ مشکوک استالین ادامه دارد و خو‌ن‌های جاری تا لحظه تشییع جنازه...
خون‌های ریخته شده‌ای که باید در حیطه روان‌شناختی شخصیت استالین و جامعه‌شناختی سیاسی مفهوم "قدرت" بررسی شود. باید بررسی شود تا بگوییم چگونه فردی با این چهره مهربان، به ویژه در دوران پیری به چنین کارهایی دست زده است؟ و چنان حکومت کرده است که میبینیم ستایش های باقی مانده از وی، حیرت انگیز است!
بازی سیاست و مکر و اندیشه...
و چه صفحات دردناک و غیر قابل تحملی که با اتفاقات بعد از آبان ماه این سال منحوس نود و هشت ملموس‌تر و دهشتناک‌تر گشت؛ صفحاتی که تا چند دقیقه از خواندنش باز می‌ماندم...
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.