یادداشت فاطیما
1403/6/31
آخرین و بیستمین کتاب از فرجه شهریورماه هم تموم شد و باید بگم که جلد اول رو خیلی بیشتر دوست داشتم :) کلا خانم عهدیه در داستان سرایی مثل سامورایی و تو پایان بندی مثل کسی رفتار کردن که تازه داره الفبای ژاپنی رو یاد میگیره! پایان بندی جلد دوم تقریبا من رو یاد کتاب زمرد سبز انداخت ، همونقدر سریع و غیرقابل باور... کاشکی میشد ده صفحه ی آخر کتاب رو با چند تا جمله ی ساده ، و یا حتی یه فصل اضافه ، کمی گسترده نویسی کنه تا ما آینده ی بقیه ی شخصیت ها رو هم در پایان داشته باشیم.... مثلا از حال و احوال یومی ، کنشین و یا حتی هاروکی و خانواده ی هاتوری خبری داشته باشیم . پایان خیلی سریعی بود و میدونید ، هرچقدر هم که با اینجور قلم آشنا باشید ، باز هم کمی براتون آزاردهنده است و به هیچ عنوان بهش عادت نمیکنین... ولی داستان خیلی خوبی داشت ، تونست به طور جذابی به داستان چاشنی خیانت و ته مزه ی دوستی و کمی عشق اضافه کنه . ممکنه کمی اسم سلاح ها و لباس ها عجیب باشه ولی اگه با علاقه به فرهنگ قدیمی آسیای شرقی ، مثل ژاپن ، اون رو بخونید قطعا براتون ساده تر خواهد بود.... کاراکتر موردعلاقم به طور یقین تسونئوکی بود ، وفاداری اون رو تو هیچ کتاب دیگه ای ندیدم... و کسی که تو هر دو کتاب ازش متنفر بودم هم رُکو بود.... یه جورایی من رو یاد ارباب شن تو پاندای کنگفوکار مینداخت😁 و به نظرم کتاب ، علاوه بر متن ساده و روانش ، یه پیام مخفی برای تمامی مادرها داشت و اون این بود که :" اگرچه شما مادرید و عشقتون نسبت به فرزندتون بی حد و مرزه ، ولی یادتون باشه هر چیزی ، حتی عشق مادری ، اگه از حد خودش پا فراتر بذاره ، اونموقع عواقب زیانباری خواهد داشت ، هم برای فرزند و هم برای مادر ..." امیدوارم شما هم از خوندن این دو جلدی لذت برده باشین ♡
(0/1000)
نظرات
1403/7/18
کتاب های دیگه شو خوندی؟ من جلد اول هزار و یک خشم رو از همین نویسنده خوندم و به نظرم پرداخت بهتری داشت. @M.cape
0
فاطیما
1403/7/18
1