یادداشت پیمان قیصری

                */حاوی اسپویل/*
دوست دارید در کمترین زمان ممکن دچار غمباد و بغض بشید؟ این کتاب مناسب شماست! ساداکو ۲ ساله بود که بمب اتم هیروشیما، محل زندگیش رو زیر و رو کرد. با اینکه خردسال بود اما همیشه می‌گفت دقیق به خاطر داره که چطوری بمب افتاد انگار که خورشید به زمین افتاده بود. ساداکو خیلی سریع می‌دوید مثل باد، همه می‌دونستند که ساداکو یه روزی دونده‌ی بزرگی میشه اما دست تقدیر برنامه‌ی دیگه‌ای برای ساداکو تدارک دیده بود. ۹ سال بعد از افتادن بمب اتم هنوز افراد زیادی به خاطر تنفس هوای آلوده مریض میشدند از جمله ساداکو که سرطان خون گرفت و به خاطر حرف دوست صمیمی‌ش که گفته بود طبق یک افسانه قدیمی اگه هزار درنای کاغذی درست کنی از بیماری نجات پیدا می‌کنی، شروع کرد به ساخت درناهای کاغذی اما ضعف بدنی اجازه‌ی ساخت هزار درنا رو نداد. در نهایت ساداکو چشمانش رو بست و دیگه باز نکرد. یک مجسمه از ساداکو در پارک صلح هیروشیما برای بزرگداشت ساداکو و تمام کودکان مثل اون ساخته شد.ه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.