یادداشت بهارفلاح
1403/5/14
3.4
9
نمایش نامه ای کلاسیک درژانر تراژدی تراژدی ، نمایش اعمال مهم و جدیّی است که در مجموع به ضرر قهرمان اصلی تمام میشوند؛ یعنی داستان به فاجعه منتهی میشود. این فاجعه معمولاً مرگ جانگداز قهرمان تراژدی است. مرگی که البته اتفاقی نیست؛ بلکه نتیجۀ منطقی و مستقیم حوادث و سیر داستان است.دراین نمایشنامه تمام دیالوگها وتحول شخصیتها در راستای پیشبرد فاجعه وشکل گیری تراژدی به خوبی پیش میرود. نمایشنامه سرشار از دیالوگهای شاعرانه ولطیف,لالایی های مادرانه ی مرسوم آن زمان که بازتاب آداب ورسوم روستایی آن دوران است. چندنقداز نمایشنامه خواندم که ناباورانه تم داستان را ظلم وستم به زنان روستایی در آن دوران بیان کرده بودند.اما آنچه که ما خواندیم ستمی ناروا ونابخشودنی ازنوعروسی در حق تازه داماد بود.شخصیت مظلوم نمایشنامه داماد است، بارگرانِ وزن تراژدی نمایشنامه بر دوشش است. 🔻خطر اسپویل🔻 در شب عروسی، عروس در یک تصمیم غیر منتظره بانامزد سابق خود لئوناردو که صاحب همسر و فرزندی است، می گریزد و داماد که سال ها قبل پدر و برادر خود را در نزاعی با خانواده ی لئوناردو از دست داده، در پی آبرو و شرف از دست رفته ی خود، در یک تعقیب و گریز در دل جنگل، لئوناردو را می یابد و به سان پدر و برادر مقتولش، ضمن کشتن لئوناردو با جراحتی که از زخم چاقوی او بر می دارد، خود نیز تسلیم مرگ می شود. نمایشنامه عروسی خون با بغض فروخورده ی عروس و مادر داماد به پایان می رسد. قهرمان تراژدی بر اثر بختبرگشتگی ناگاه از اوج سعادت به ورطۀ شقاوت فرو میافتد و تغییر سرنوشت، نتیجۀ فعل خطایی است که از قهرمان سرزده است(هامارتیا) هامارتیای داماد:انتخاب عروس بدون درنظر گرفتن اینکه نامزدی داشته که عاشقش بوده است بدون درنظر گرفتن شایعات درمورد رابطه دختر همچنان باعشق سابقش. اولین نمایشنامه ای که از گارسبا لورکا باترجمه بسیارخوب احمدشاملو خواندیم. نریزد عشق خون عقل را از عجز نیست داغ نامردی است خون صید لاغر تیغ را
(0/1000)
نظرات
1403/5/14
چرا؟! وقتی تازه شروع کردم نمایشنامه های بونان رو بخونم ،درمورد تراژدی که میخوندم برای خودم سری یادداشتها رو برمیداشتم از مطالبی که خوندم تراژدی یا غم نامه یا سوگ نامه یا سوگ سرود یا سوگ نوشت یکی ازشکلهای نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد.ومنم نوشتمش اینجا...
1
1403/5/14
0