یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

نووه چنتو (افسانه 1900)
        شخصیتِ وهم‌آلودِ نووه چنتو با پایانی کمدی/تراژیک!

0- قبل از همه‌چی بعد از تجربهٔ تلخِ "خیابان گاندی" می‌خواستم برای آرامشِ روان هم که شده داستانی رقیق بخوانم. نووه چنتو با اینکه پایانی غم‌انگیز داشت، اما حال خوب کن بود.
بعد چرا این کتاب تا الان به چاپ2 رسیده؟ همچینِ اثرِ هارمونیک و خیال‌انگیزی که از قضی کوتاه است، قاعدتاً باید زیاد خوانده شود. در این مدت به تیغِ ممیزی دچار بوده است؟ 

1- داستان درمورد نووه چنتو(1900) است. فردی که در دریا بدنیا آمد و در دریا معجزهٔ موسیقی شد و در دریا زندگی کرد. گویی بی‌قاعده می‌نواخته است. کاملا معطوفِ به حس و حالش و بعضا همگام با سمفونیِ رقصِ دریا.

2- از هسته‌های اساسیِ داستان، موسیقی است مخصوصا موسیقی جَز. اگر می‌توانید در حینِ مطالعه، موسیقی گوش کنید و تمرکز خود را از دست نمی‌دهید، حتما یک پلی‌لیست از موسیقی‌های معروف و آرامِ جَز را پلی کنید و لذتِ چندحسی ببرید. 

3- از المان‌های جذابِ متن این بود که بسیار تصویرسازی‌های دمِ دستی و حرفه‌ای ایجاد می‌کرد. دمِ دستی نه به معنای حقیر و مبتذل، بلکه به معنای سهل‌الوصول و قابلِ فهم. اثر با اینکه بسیار مختصر است، اما تک تصاویرِ بیادمدنی‌ای در ذهنِ من ساخت.

4- بخاطرِ ماهیتِ نمایشنامه بودنِ متن، توصیفات و توضیحات ناقص بود. به نظرم این اختصار به شخصیتِ نووه چنتو آسیب زد. در نهایت خیلی نشناختم او را. درونیات، ویژگی‌ها و هزار و یک ویژگی مهم او در اثر هیچ نشانه‌ای نداشت. با اینکه اثر ایده‌ای ناب داشت و در همین مختصر صفحه خوب پرداخت شده بود، اما جا داشت با شرح و توصیف بیشتر، خواننده غرق در جهانِ تصاویر و شخصیت‌های کتاب شود. اگر شخصیتِ نووه چنتو بهتر و پرجزئیات‌تر پرداخت می‌شد، پایان داستان گیراتر می‌شد برای من. حتی روندِ داستان گاهی اوقاتِ عجول بود. پایانِ کتاب هم با اینکه بسیار غم‌انگیز بود، اما ته‌ مایه‌های طنز داشت برای من. نمی‌دانم شاید من اشتباه گرفتم داستان رو! 

5- شنیده‌ام فیلمش از کتابش بهتره. نمی‌دونم. خوشحالم اول کتاب را خواندم بعد فیلم را می‌بینم. ما نسلِ سوخته بودیم؛ اول فیلم‌های هری‌پاتر را دیدیم بعدش که تمامِ تصاویر برایمان از پیش تعیین شده بود، متنِ جذابِ رولینگ را خواندیم. حیف؛ ای‌کاش خودم هاگوارتز را می‌ساختم نه کارگردانِ طرفِ قرارداد با وارنِر بِرادِر! 
      

39

(0/1000)

نظرات

این رو کشتی به دنیا اومدن و زندگی کردن و مردن نووه استعاره از چیزیه؟ یا فقط یه زندگی متفاوت رو به نوشته؟
2

2

ببخشید دیر جواب دادم.
به نظرم مهم‌ترین وجه همواره در دریا بودن نووه‌چنتو این بود که از تمدن دور است و خودش موسیقی یاد گرفته و و این نشان می‌دهد که او موسیقی را با شهود خودش یاد گرفته. تاریخچه‌ای از جاز هم بخونید جالبه به نظرم. چون تاریخچه این موسیقی، تاریخ مبارزه سیاسی سیاه‌پوستان در آمریکا بوده است و فرمِ گاها بی‌قاعده این موسیقی، خود نمادی از عصیان و اعتراض سیاهان بوده است.
خلاصه به نظرم استفاده روایی داشته این رو دریا بودن نووچنتو(دور از تمدن بودن و شهودی موسیقی یاد گرفتن) و لااقل اینگونه که الان در یاد دارم، استعاره‌ای خاص از چیزی نبود. کلا این دریا و مواج بودن‌ دریا هم استفاده تصویری-روایی مهمی دا‌شت در اثر.  

2

منم درباره هری پاتر حسرت می خورم. پنج سالم بود که فیلمش رو دیدم اما توی نوجوونی که کتاباشو خوندم کاملا صحنه های فیلم برام زنده می شد. امان از این حافظه قوی 
1

1

واقعا امان از این حافظه قوی😎 

1