یادداشت ضحی مختارزاده

                با امید یک کتاب کارآگاهی هیجان انگیز شروع کردم، نمی‌گویم که از این نظر انتظارم را برآورده نکرد، در واقع می توان گفت از جنبه جذابیت یک رمان کارآگاهی بد نیست، حتی در بعضی قسمتها خوب هم هست و وقتی شروع میکنید میخواهید که همینطور به گوش کردن ادامه دهید ولی از  اواسط رمان تقریباً متوجه می شوید که قاتل کیست.
به هرحال چیزی که باعث شد لذت بخش و جالب نباشد، به راحتی حدس زدن قاتل نبود، بلکه  فلسفه نگاه نویسنده به زندگی است، مادی گرایی، ضدمذهب بودن و حتی به جرات می گویم ضد خانواده بودن این کتاب آزاردهنده است. در یک کلمه تربیت سکولاری که باعث به وجود آمدن این نویسنده شده، به طور کامل در این کتاب مشخص است.
برای دلخوشی، فقط یک نمونه خانواده تقریباً نرمال متعادل معرفی می شود، بقیه یا منحرف اند، یا احمق، یا از شدت خشکه مذهبی به دیوانگی می زنند.
به هر حال برعکس چیزی که در فصل آخر ادعا میکند، شخصیت های کتاب حداقل برای من به هیچ وجه دوست داشتنی نبودند.
اصلا توصیه نمی شود، ارزش وقت را ندارد.
به طور کلی دید منفی ام به فرانسوی ها و کلا فرهنگ منطقه غرب و شمال اروپا، را بیشتر و  احتمال انتخاب یک کتاب از نویسنده ای فرانسوی یا سوییسی را در آینده هرچه بیشتر کمرنگ کرد.
به ویژه دقت کنید که به طور کلی نویسندگان اروپایی و آمریکایی در رمان های موخرشان گویا موظف به رعایت یک نوع کد یا قانون هستند که هر طور می توانند ناهنجاری اخلاقی همجنس‌گرایی را در متن اصلی رمان بگنجانند. پس حتی اگر نویسنده محبوبی دارید بد نیست که به سال انتشار رمان دقت کنید، دقیق نمی دانم از چه سالی به بعد، اما تصمیم گرفتم تا جایی که می شود رمان هایی قبل از سال های ۲۰۱۲ را انتخاب کنم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.