یادداشت مُحیصا

مُحیصا

1403/3/25

هیون فال
        داستانی که در ابتدا کنجکاو ، در ادامه زجرکش و در انتها میخکوبت می‌کنه.
کتاب در موردی دختری به اسم مدلین مارو هست که دچار یه سری مشکلات خانوادگیه و تنها پناهگاهش مهمانسرایی عجیب و غریبیه که هر تابستون به اونجا می‌ره و متعلق به دایی شه‌. 
داستان در ابتدا پردازش خوبی داشت و‌ به من دلیل خوبی برای خوندن ادامه ی داستان می‌داد اما رفته رفته همه چی خیلی کشدار و کسل کننده شد. به حدی که برای ادامه دادن و تموم کردن کتاب لحظه شماری می کردم و زجر می کشیدم.چرا که داستان بیشتر شبیه دفتر خاطرات مدلین و جایی برای خالی کردن احساساتش بود تا داستان مهمانسرای آمفلوس و اتفاقات عجیب و غریبش و...
تقریباً با هیچ کاراکتری ارتباط برقرار نکردم. شخصیت پردازی کتاب منحصرا روی کاراکتر مدلین متمرکز بود و بقیه هیچی! شلغم بودن.اَه. کلا دو سه تا اتفاق هیجان انگیز بیشتر نداشت که نویسنده با زیاده گویی خراب شون کرد. فاصله ی بین دیالوگ ها به قدری با توضیحات الکی پر شده بود که یه جاهایی یادم می رفت اینا اصلا دارن در مورد چی چی صحبت می کنن! این دو ستاره رو هم به خاطر دنیاپردازی کتاب( که خب زیاد نویسنده بهش نپرداخته بود.) و پنجاه صفحه آخر کتاب میدم که نسبتا بد نبود. پلات آخر داستان خوب بود. حقیقت ش من تا قبل خوندن پنجاه صفحه آخر داستان می گفتم اصلا اینکه بیام جلد دوم این کتاب رو بگیرم منتفیه اما بعد از خوندن پنجاه صفحه آخر خیلی دو دلم و در نهایت به خودم گفتم آش کشک خالته نخوری پاته بخوری هم پاته.
اما برای کسی که این کتاب رو نخونده اصلا پیشنهادش نمی کنم.😊✨
      
102

21

(0/1000)

نظرات

من میخواستم  بخونمش و دودل بودم اما یادداشت شما کمکم کرد ♡ واقعا کند شدن روند داستان خیلی موضوع رو مخیه 
2

1

مُحیصا

1403/4/20

برای من که خوندنش بیشتر از اینکه لذت بخش باشه زجر آور بود. به جز پنجاه شصت صفحه آخر کتاب. 

0

واقعا خیلی بده :(
@Mohisa 

1