بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت علی طالب‌لو

                بر جاده‌های آبی سرخ داستان بلندی است از نادر ابراهیمی که با وجود بهره بردن از خیال، حاوی مستندات تاریخی نیز می‌باشد. این کتاب، بر مجموعه وسیعی از حقایق و شواهد تاریخی قابل توجه استوار است و علاوه بر این، با ارادت کامل به حقیقت به رشته‌ی تحریر درآمده است. خصوصیت اصلی داستان، فرمانده‌ای بی پروا در دریای جنوب است و شاید کمتر کسی اسم او را شنیده باشد اما ایران و مردمش بسیار به او مدیون هستند؛ میرمهنای دغابی. قهرمان ریگ و جنوب کشور که مقابل استعمار انگلستان و هلند ایستاد. مردی که بیگانگان با عناوینی مثل دزد دریایی خلیج فارس، سعی در مخدوش کردن چهره‌ی او داشتند.
این کتاب به داستان جنبش ریگ و دلدادگی مردمان آنجا به «وطن» می‌پردازد. البته در کنار پرداختن به این جنبش، به حکایت کریم خان زند، شاهرخ شاه، آزاد خان افغان و محمد حسن قاجار نیز پرداخته می‌شود که حکایت اصلی ماجرا را زیباتر می‌کند.
نوع روایتگری او و قطع کردن و ادامه دادن چند ماجرای مرتبط با هم، این اثر را لذت‌بخش‌تر کرده بود. صفحاتی از شاهرخ شاه کور می‌خواندیم و سپس به میانه‌ی لشکر آزاد خان افغان می‌رسیدیم. شاید تشبیه درست و کاملی نباشد ولی این رفت و برگشت‌ها و وجود شخصیت‌ها و قهرمان‌های مختلف در سراسر داستان، من را یاد سریال گات انداخت :))) 
نادر سعی کرده بود که جنبه‌های ملّی و دینی رو با هم در شخصیت اصلی داستان جمع کنه. حب وطن، خواندن نماز شب، دعاهای میرمهنا و توکل او به خدا، جلوه‌های زیبایی را به مخاطب داستان نشان می‌داد.
با وجود اینکه داستان از اواسط کتاب، جذابیت کمتری برایم داشت، بدون اغراق می‌توانم بگویم که این کتاب، جذاب‌ترین رمان ایرانی‌ای بود که خواندم. ای کاش عمر نادر کفاف می‌داد که نوشتن این کتاب را تمام کند...
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.