یادداشت زهرا منظمی مطلق

                ۱.یکی از نکاتی که به نظرم نقطه ضعف بزرگی هم هست اینه که اهمیت و قدرت این امور ماوراءالطبیعه یا اصطلاحا امور غریبه خیلی زیاده یعنی خواننده احساس میکنه در چنگ این امور و نیروهای پلید گرفتاره. و انگار که قدرتشان از قدرت الهی بیشتره
۲.همونطور که در نقد نمکتاب هم اشاره شده آموزگار این علوم درویشی است که تقیدی ندارد و قهرمان داستان هم فرد ظاهر الصلاحی نیست و ارتباط با اجنه و ترک دنیا و... دارد.
۳. فضای غالب داستان خوف از نیروهای شیطانی است نه قدرت معنوی 
۴.در آخر داستان با عنایت فرشته؟ یا امام زمان (مدتی پیش خوندم دقیق تو ذهنم نیست.) ماجرا ختم به خیر می‌شود .
*به نظر من ما یا داستان تخیلی می‌نویسیم که در آن اجازه نداریم کفه دین را خیلی سنگین کنیم و آن را وارد بازی خودمون کنیم یا داستان واقعی با دستمایه دینی می‌نویسیم که برای هر خطش باید پاسخگو بود.
وقتی از ابتدای کتاب برای هر خط و جمله منبع و رفرنس قرآنی و دینی می‌دهد طبیعتا سندیت مطالب مطرح شده در کتاب را تاکید می‌کند در صورتی که به وضوح مطالب مشکل دار در کتاب موج می‌زند و حتی اساس داستان باطل است *
        
(0/1000)

نظرات

جالب نوشتی... البته که خودم این کتابو نخوندم ولی با نظرت در مورد استفاده از دین موافقم، حس میکنم اگرم می‌خوایم داستان تخیلی دینی بنویسیم باید نهایتا از یه سری کلیات استفاده کنیم... ولی واقعا چطور میشه داستان فانتزی دینی نوشت؟ جدا برام سواله... من وقتی می‌بینم کسی مثل سندرسون چقدر قشنگ مباحث فلسفی و حتی الهیاتی (تو سری دوم مه‌زاد یه بحثای خیلی جالبی در مورد ارتباط با خدا داره!) رو میاره تو داستانش با خودم میگم ما اگه بخوایم با دیدگاه‌های خودمون بنویسیم چطور میتونیم این کارو بکنیم که از اون طرف گند نزنیم به اعتقادات دینی؟