یادداشت مهدیه عباسیان

                از زمانی که متوجه می‌شوم مستور کتاب جدیدی نوشته، تا وقتی که آن را می‌خرم و می‌خوانم، دو روز بیشتر طول نمی‌کشد. دلم می‌خواهد کتاب را یک نفس بخوانم ولی دوست ندارم تمام شود. پس اندکی می خوانم و اندکی صبر می‌کنم، اندکی فکر می‌کنم و دوباره سراغش می‌روم. اما این روند دوام چندانی ندارد و آخر هم کتاب یک نفس خوانده می‌شود و من را مواجه می‌کند با علامت سوال‌هایی شناور در ذهن.

معسومیت روایتی است از زندگی دو دوست که جهان‌بینی‌های خاص خود را دارند. مازیار، فردی که چند کلاس بیشتر درس نخوانده به پیشنهاد اردلان تصمیم می‌گیرد بازه‌ای از زندگی‌شان را مکتوب کند. در سراسر کتاب غلط‌های املایی فاحشی به چشم می‌خورند، که با تصویری که مستور برایمان از مازیار ساخته است نباید عجیب باشد. اما هست. چرا که مازیار فردی کتاب‌خوان است، نمایشنامه می‌نویسد اما فارغ از ظاهر نوشتاری کلمات تنها به روایت آنچه تجربه کرده‌اند می‌پردازد


        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.