یادداشت ریحانه محمودی

مسخ
        قرار شد که برایتان از مسخ بنویسم. بالآخره امروز به اتفاق ۵۰ نفر آن را تحلیل کردیم. قبل از پرداختن به داستان، اصلا باید بدانیم کافکا کیست؟ تفکر، زمان، مکان و خانواده‌ی یک نویسنده و شاعر، بسیار روی داستان‌ها و اشعار او تأثیر خواهد گذاشت. دقیقا مثل کافکا! او در یک خانواده‌ی یهودی متولد شد. مادرش بسیار متعصب و سخت‌گیر بود‌. بعدها خواهر و برادرانش را از دست داد. پدرش هم بازرگانی بود با فن بیان قوی، مستبد و سرشار از غرور!
مسخ، یک اثر سورئال است. اثر سورئال فضایی دلهره‌آور را تداعی می‌کند و سعی دارد تخیل و واقعیت را برهم منطبق گرداند. فضای آن سیاه است و در نهایت به چیزی جز پوچی نمی‌رسد. 
اما برسیم به تشابه زندگی و اثر کافکا. خواندیم که گره‌گوار پس از آنکه متوجه شد به حشره‌ای تبدیل شده، سریع با موقعیت کنار آمد پ این یعنی پذیرش! مثل زمانی که کافکا توسط پدر، آزار می‌دید و به راحتی آن را می‌پذیرفت. پدر خیلی کافکا را تخریب می‌کرد و همین سبب شده بود تا او اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. در حالی‌که پدر خودش بسیار درشت اندام بود، اما کافکا، لاغر و مردنی و کوتاه‌قد خطاب می‌شد و همین در زندگی او باعث شده بود که به انزوا برسد. درست مثل گره‌گوار که نمی‌خواست کسی او را ببیند و زیر تخت قایم می‌شد. جالب است بدانید کافکا بسیار لاغر بود و گره‌گوار هم در نهایت بسیار لاغر شده بود. به نظرتان چرا؟ کافکا گیاه‌خوار بود و به علت خوردن شیر زیاد، به سل مبتلا شد و نهایتا در سن ۲_۴۱ سالگی، به خاطر گرسنگی، از دنیا رفت. درست مثل گره‌گوار که از وقتی به حشره تبدیل شده بود، گیاه‌خوار شده بود و به خاطر همین سو‌ء تغذیه هم، مُرد!
سوسک در جامعه‌ی  کافکا، موجودی بی‌ارزش است که حتی ارزش مردن هم ندارد و این سرنوشت کافکاست در خانواده‌ی خودش. هم‌چنین خانواده‌ی  آن اعتدال ندارند. پدر بسیار مستبد و مغرور و مادر بسیار متعصب و یهودی! یاد چه چیزی می‌افتید؟ بله درست است! خانواده گره‌گوار! مادری که گاه به فرزندش که حالا حشره شده، ترحم می‌ورزد و گاهی از او نفرت دارد و می‌ترسد!
اگر یادتان باشد، یک تابلو روی دیوار اتاق بود. تصویر زنی که گره‌گوار با نگاه کردن به آن، امید و انرژی می‌گرفت. درست شبیه معشوقه‌های کافکا. او سه تا معشوقه داشت و به امید زندگی‌اش همین‌ها بودند که هیچگاه با هیچکدام از آنها ازدواج نکرد! به علت آنکه شجاعت نداشت و می‌ترسید موقعیت خود را تغییر دهد. گفتم موقعیت و یاد مطلب جالبی افتادم. گره‌گوار قصه‌ی ما حاضر نبود موقعیت خود را تغییر دهد! فقط سعی می‌کرد آن را بپذیرد اما هیچ تلاشی برای تغییر نداشت. مثل زمانی که به حشره تبدیل شده بود و با وجود آنکه بال داشت، اما هرگز برای جابه‌جایی پرواز نمی‌کرد و خودش را نجات نمی‌داد. به همین سبب با وجود آنکه وسایل او را از اتاق خارج می‌کردند، اما هیچ واکنشی نشان نمی‌داد. بیرون بردن وسایل او از اتاق، نمادی‌ست برای از دست دادن هویت! مثل کافکا که در زندگی خود حاضر نبود برای چیزی تقلا کند و فقط منتظر بود تا بیشتر در مرداب زندگی، فرو برود.
و اما گره‌گوار، مسخ جسمانی شده بود اما هنوز روحی داشت که مهربان بود و هنوز عشق در وجود او شعله می‌کشید. اما خانواده‌اش مسخ حیوانی شده بودند و با وجود جسمی که داشتند، رفتارشان منفعت‌طلبانه و شبیه به جانواران بود. 
چه داستان آشنایی، در زندگی ما...

(ریحانه محمودی)
      
119

18

(0/1000)

نظرات

بله بنویسید لطفا
1

2

نوشته شد🌱 

0

فقط اوجایی‌ش که وقتی بیدار میشه نگران اینه که میبینه سوسک شده و تنها نگرانیش اینه که دیر میرسه سر کار :)
اوج مسخ شدگی همون جاست به‌نظرم
1

3

امان از فراموشی خود در غرق‌آب دنیا:) 

2

من که فکر می‌کردم فقط خودمم که انقدر برام گنگ و عجیبه! 
خدا کنه از تفسیر های بقیه چیز های خوبی به‌دست بیاد حداقل یکم بفهمم چی به چی هست  اصلا😅

0

بعد از اینکه امروز تحلیلش کردیم سر کلاس ، این داستان معنای دیگه ای برای من پیدا کرد...
دوباره که به داستان فکر میکنم ، خط به خطش احساسات خودِ کافکا بود🥲
1

3

شاید بتونیم بگیم زندگی خودنوشت🥲💚 

2

جدا حظ بردم ...
ممنون
1

0

خواهش می‌کنم 💚 

1

عارفه

عارفه

1403/3/7

من اولش اصلا با کتاب ارتباط نگرفتم و از اون حس تاریک و ترسناکش خوشم نیومد اما بعد از تحلیل این کتاب و فهمیدن اینکه این یه زندگینامه ای به شیوه متفاوته،تازه برام روشن شد و جالب اومد!
1

2

معمولا به تمثیل درآوردن یک زندگی خیلی هنر میخواد و این خود به نوبه خود خیلی ارزشمنده،
منتها من چندین بار پیش اومده برام که کتابی رو خوندم که با خودم که چی؟؟
ولی وقتی نقدی جالب ازش دیدم بینهایت دیدم بهش تغییر کرده، 

1

کافکا از جمله کسایی هست که زندگیش بشدت در کتابهاش موج میزنه و اصلا کتابهاش کنش یا جنگی مستمر بوده برعلیه زندگی واقعیش

عالی بود یادداشت تون 🙂🙃
1

0

ممنون از نظرتون✨ 

1

 این چه تحلیلی بود
همه چی رو بهم ربط دادینا
یارو تبدیل شده به سوسک
و طبعا علایقش هم سوسکی میشه
همش دوست داره تو خفاء باشه و از چیزهایی که انسان ها تغذیه نمیکنن تغذیه کنه
با دیدن آشغالا تحریک میشه
ولی به خوراکی های پاک و طاهر و خوشمزه تمایلی نداره
این ها همه میخواد زندگی سوسکی رو نشون بده
یعنی شما میخواید بگید کافکا آشغال می‌دیده تحریک می‌شده؟😁

0