یادداشت ریحانه ملاحسین

                فکر کنم دو سالی بود که می خواستم «از پشت پنجره» را بخوانم اما هر دفعه یک چیزی می شد و سراغ کتاب دیگری می رفتم. تصور یک داستان عجیب را از آن داشتم. چطور رویدادهای پشت یک پنجره می تواند یک کتاب 334 صفحه ای بشود و جوایزی هم بگیرد؟ امسال خواندمش و به جواب سوالم رسیدم:)

داستان از این قرار است که پسری دوازده ساله و دچار وسواس، خود را در خانه حبس کرده است و ظاهرا قصد دارد همینطور هم ادامه بدهد اما آینده را نمی توان پیش بینی کرد...

شاید «از پشت پنجره» یکی از قوی ترین شخصیت پردازی ها بین تمام کتاب هایی که تاکنون خوانده بودم را داشت. فقط کافیست صفحه اول آن را خواند تا کاملا با متیو صمیمی شد. در همان صفحه اول، نویسنده تا حدودی سه شخصیت را به طرز عجیب و حرفه ای معرفی کرد.

در طول داستان، چند بار نظر خواننده تغییر می کند به طوری که انگار تا الان شخص اشتباهی را می شناخته است اما در این مورد فکر می کنم طوری انجام شده بود که یک عیب حساب نمی شود و حتی توانست باعث شود که دوستش داشته باشم. دلیل این نکته مثبت، قطعا این خواهد بود که شناخت های جدید و احساسی که در من و شما به وجود می آورد خیلی طبیعی است. ما در زندگی خارج از کتاب هایمان هم این چیزهای نو در مورد اطرافیانمان را تجربه می کنیم.

از نظرم شخصیت اصلی ما آدم متفاوتی بود. یک پسر به اسم متیو که تک فرزند است، احتمالا درونگراست. صبح تا شب را به دیدن زندگی همسایه ها و ضدعفونی کردن در و دیوار اتاقش می گذراند. با این حال وقتی کسی در خطر باشد، ممکن است دست از صحبت کردن با شیر روی کاغذ دیواری بردارد. ساده و در عین حال، جالب بود!

زاویه دید هم کاملا درست و به جا بود. هم از جلد کتاب و هم از نکات گفته شده می توان دریافت که نویسنده می خواهد دیگران را با داستان یک نوجوانی همراه کند که قرار است از یک زندگی خیلی ساده به اتفاقاتی جالب و بیرون از اتاقش بپرد. پس ماجرا از زبان خود شخصیت اصلی بیان می شود و این بهترین انتخاب است. این فقط متیوست که می تواند آنچه در ذهن یک کسی مثل خودش می گذرد را توضیح بدهد.

توصیف ها به خوبی قابل درک بودند. یکی از مواردی که اکثریت خیلی به آن اهمیت می دهند همین توصیف هاست. طوری فضا شرح داده شده که کاملا امکان تصور و حتی دیدن فضاها وجود دارد. خیلی کم یا خیلی زیاد هم نبودند که اذیت کننده باشند.

شاید بین 30 تا 40 صفحه ی ابتدای داستان، برای اشخاصی که به امید ژانر ماجراجویی و هیجان بالای آن، سراغ  «از پشت پنجره» آمده اند، کسل کننده باشد. اما بعد از گذراندن این صفحات، قطعا جذب آن خواهند شد.

لیزا تامپسون، اثر جالبی از خود به جا گذاشته و شاید اگر درمورد او تحقیق نکنید اصلا نتوانید حدس بزنید که «از پشت پنجره» اولین کتاب اوست. توانایی قلم و زیبایی متنش را می توان به راحتی احساس کرد. آن را به عنوان یک کتاب نوجوان با کیفیت معرفی می کنم :)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.