یادداشت مسعود بربر

                شکوفه‌های عناب، پرسه در هوای شهدای آزادی

رمان «شکوفه‌های عناب» رضا جولایی، پرسه‌ای داستانی گرداگرد واقعه باغشاه و قتل شهدای آزادی‌خواه مشروطه پس از به توپ بستن مجلس است. پرسه‌ای که گاه از زبان همسر جهانگیر میرزا صور اسرافیل روایت می‌شود و گاه از زبان قزاق مزدور و گاه از زبان سرباز روسی که در فرار از آنچه در خاک خود کرده به خاک ایران پناه آورده است. هر فصل به یکی از این روایت‌ها (و روایت‌هایی دیگر) می‌رود و هر روایت رفت و برگشت‌هایی زمانی دارد، تو گویی در کلان‌روایت اصلی، هر بار دوربین از سویی به واقعه باغشاه دور و نزدیک می‌شود و در زمان جلو و عقب می‌رود. داستان گاه (همچون پایان فصل اول) تصاویری درخشان دارد و گاه روایت پیشینه و قصه‌ای است از زبان وجدانی دردمند که به سادگی نقل می‌شود بی آن که قرار باشد در ساختار کلی پیرنگ رمان چرخ‌دنده‌ای را بچرخاند. از سوی دیگر فضاسازی‌های گاه قدرتمند رمان این فرصت را به خواننده می‌دهد که به تمامی در حال و هوای ایران مشروطه و روسیه تزاری نفس بکشد، بو کند، قدم بزند و به تماشا بایستد، به قعر جنگلی زمستانی و برف‌گیر بخزد یا در کوه‌های شمال تهران و خانه‌های قدیمی شیراز ساعتی را سر کند. صد البته که رمان برای کسی که عمری آرزوی هم‌پرسگی با آزادیخواهان عصر مشروطه در دلش مشت کوبیده باشد و دلتنگی برای فضای هرچند پر تب و تاب اما خاطره‌انگیز آن دوران، خیالِ روزها و شب‌هایش بوده باشد فرصتی از دست ندادنی است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.