بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت فهیمه . مؤذن

                اولین اثری بود که از همینگوی خواندم و نمی‌دانستم که بخشی زیادی از این ترجمه به زندگی نامه ی نویسنده پرداخته شده است .
به طبع خوانش  بخش زندگینامه برای من بیشتر از بخش داستانی طول کشید ، داستان رو خیلی سریع خواندم .
اصلا متوجه هدف نویسنده از این زندگینامه نفهمیدم که بیشت  تخریب نویسنده و آثارش بود یا زندگینامه ؟؟
فکر میکنم در زندگینامه نیتری به داوری و قضاوت نیست و مترجم باید در نوشتن آن جانب بی طرفانه رو در پیش می‌گرفت .
در کل ، از خواندن بخش اول کتاب این نتیجه را گرفتم که همینگوی طی سال ها سعی کرده در نوشتن پیشرفت کند و بیاموزد اما بی ثمر بوده و در پایان عمرش بهترین اثرش را که پیرمرد و دریا بوده نوشته است .
و اما خود داستان ....
داستانی روان و ساده_بدون پیچیدگی _همراه با سیر خطی
 از تنهایی و فقر  پیرمردی ماهیگیر ، که روحیه ای قوی و پیروزمندانه داشت اما در مسیری که پیش گرفته بود به گمان خودش شکست خورد و برگشت .
و پسری که زمانی شاگرد و همراهش بود اما حالا از سر دلسوزی به پیرمرد رسیدگی می‌کرد .
مقاومتی که پیرمرد در مقابل مشکلات راه ش نشان داد بس ستودنی بود اما در آخر تسلیم شد و سالم برگشتن رو ترجیح داد .
نمیدونم با تعاریفی که مترجم از داستان های همینگوی داشت آیا سراغ کتاب های دیگرش هم بروم یا نه ؟؟؟؟
اما تعریف وداع با اسلحه رو زیاد شنیدم .

        
(0/1000)

نظرات

من از خوندن زندگینامه، اون نتیجه‌ای که شما گرفتید رو نگرفتم!!
جالب بود واسم زندگینامه همینگوی

لو دادین داستان رو که😅
1
مترجم در مقدمه ی ۹۴ صفحه ای ،  داستان های کتاب های همینگوی رو خیلی بیشتر از من لو داده بود و من خیلی از مترجم شاکی بودم ،و از طرفی  انگار تو سر آثار همینگوی می‌کوبید 
به نظر من چون سلیقه ها متفاوته نمیشه گفت که نتیجه گیری ها صددرصد درست هستند. به نطر من شما برای شناخت همینگوی  اول باید زندگینامه ایشون رو بخونید که البته باید بدون سوگیری باشه‌ اینکه چه کارهایی کرده عضو حزب یا تشکلاتی بوده چه طرز فکری داشته و اینکه باید چند تا اثر از ایشون رو بخونید تا خودتون به قلمش پی ببرید.
من اگر کتابی که می خونم مقدمه داشته باشه اول میرم سراغ داستان تا هم داستان برام لو نره و هم اینکه برداشت خودم رو از داستان داشته باشم. حتی گاهی اون نظر و برداشت خودم رو یادداشت می کنم بعد میرم سراغ مقدمه یا برداشتی که مترجم از داستان داشته.
2
دقیقا درسته ، من هم اشتباه کردم اول مقدمه رو خوندم چون در بخش پایانی که در مورد آخرین کتاب ش توضیح داده بود ، قشنگ داستان رو اسپویل کرد . 
و اینکه بیشتر نقدم به مترجم بود نه همینگوی که خیلی سوگرایانه زندگینامه و مقدمه رو نوشته بود 
من خودم این ترجمه رو نخوندم و ترجمه‌ای که خوندم زندگی‌نامه رو نداشت. بعد از خوندن داستان، خودم زندگی‌نامه‌ی همینگوی رو خوندم و حقیقت اینه که اگه بخوایم بر اساس زندگی نویسنده و شاعر کارش رو قضاوت کنیم کتاب و دیوان شعری برای خوندن نمی‌مونه.
1
والا من  بر اساس زندگی نامه نقد نکردم ، نقدم به مترجم بود که ذهن خواننده رو نسبت به نویسنده و داستان ش خراب میکنه با مقدمه ی سوگرایانه ای که نوشته 
در مورد داستان هم که گفتین ساده‌ست؛ پیشنهاد می‌کنم نقدهای موجود بر کتاب رو بخونین. خود من هم نظرم در مورد کتاب رو تو بهخوان نوشتم. در مجموع باید بگم متاسفانه شما از سطح اول داستان فراتر نرفتین و منظور نویسنده رو اونطور که باید متوجه نشدین. یک کتاب ساده جایزه‌ی نوبل نمی‌بره.
1
منظورم از ساده بودن اثر ، کم کردن ارزش ش  نبود در واقع ،منظور روان بودن در خوانش بود و پیچیدگی نداشت که خیلی ذهن برای خوانش و فهم ش درگیر باشه
اگر تا آخر یادداشت خوانده باشید ، نوشته بودم 
که جاهایی که سختکوشی پیرمرد و شخصیت ش صحبت شده واقعا قابل ستایش بود 
پس متاسفانه شما خوب متوجه منظور نوشته های بنده نشدید و دست به قلم شدید برای قضاوت من