یادداشت آسمان احمدی

                🌷در نهایت بعد از کشمکش های بسیار با منِ درون، کتاب را خریدم و خواندم.
به نویسنده‌اش حسودی ام شد، به نگاهی که شهید به او داشته و ارتباطی که با شهید گرفته، که همین کتاب را لذت بخش می‌کند و اگر نبود، کتاب می‌شد مانند هزاران کتاب دیگر که در میان قفسه ها گم شده‌اند.

می‌دانید یک روز بعد از حیرانی، از آن دست کتابهایی است که مانند دارو باید کم‌کم بخوانید تا روحتان عطرآگین شود،

و در نهایت کتاب شد یار و همراه من در تمام لحظه هایم،آن لحظه ای که با گریه در حال جمع کردن وسایلم برای بستری شدن در بیمارستان بودم و چشمم خورد به عکس شهید روی کتاب اشکهایم سرازیر می‌شدند و از شهید خواستم تا نگاهی کند و کتاب را برداشتم تا آنجا همراهم باشد، اما وقتی در پذیرش، ناباورانه برگرداندنم، چند جلدی از کتاب خریدم و به این و آن دادم تا درمانگرشان باشد در هنگام سختی!
        
(0/1000)

نظرات

سپاس از نگاه قشنگتون