یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/5/22
امروز به صورتِ اتفاقی این کتاب رو تو دستم دیدم. یادمه وقتی که کورش علیانی تو برنامه این شبها از رضا امیرخانی دربارهیِ نخبگی پرسید جوابِ امیرخانی برام جالب بود و امروز مشتاق بودم که کتاب رو زودتر بخونم. نثرِ امیرخانی نثرِ خودِ امیرخانی هست مسلماً؛ مانند سه کتابِ قبلی که از امیرخانی خوندم -ارمیا، بیوتن و نفحاتِ نفت- از جداکردنِ کلمات خوشم اومد. نمیدونم از کجا، اما مثل اینکه از خودِ رضا امیرخانی هست که این کار باعث میشه به معنایِ کلمات (معنایِ اصیل و اولیهیِ کلمات) توجه کنیم. مثلاً: رهبر، راهنما، خوشگل و از این قبیل. ش رضا امیرخانی معتقده که ما دانشگاه نمیسازیم؛ بلکه دانشگاه را ترجمه میکنیم. همین باعث میشه که علاوه بر متُد (که ممکنه بدونِ توجه به شرایط و سوالاتِ ما ترجمه بشه) محتوا (به تعبیرِ من) هم ترجمه بشه؛ به این معتقده که سوالِ نیوتن، بسترِ نیوتن با سوال و بسترِ ما متفاوته؛ حتی ما تو آموزشِ علمِ غربی هم به سوالات و بسترِ علمِ غربی هم توجه نمیکنیم. پس فقط از نیوتن خوردنِ سیب تو فرقِ سرش رو بَلَدیم. ش در علومِ انسانی؛ معتقده که اشتباهِ ما این هست که داریم علومِ انسانی رو عیناً ترجمه میکنیم و اصلاً دقت نداریم به اینکه سوالاتِ ما چیه؛ نکتهیِ قابلِ توجه اینه که عقیده داره اگه سوالهامون رو بشناسیم با متُد علومِ انسانی غربی میتونیم رو پای خودمون بایستیم. این، امیرخانی رو از جریانی که امروز (البته از اولِ انقلاب بودند) عقیده دارند علوم انسانی باید متحول بشه به این معنا که متُد هم باید متحول بشه جدا میکنه (البته من اطلاعاتِ دقیقی ازعقایدِ این جماعت ندارم؛ اما مثلا یادمه یکی از این جماعت میگفت ما باید بیایم سوالایِ انسانشناسیمون رو از متفکران و حکمایِ دورهیِ اسلامی بپرسیم؛ بعد ما انسانشناسی اسلامی خواهیم داشت) امیرخانی مثالِ جالبی میزنه: یونگ هزاران خواب رو ثبت کرد؛ چرا ما که این همه دانشجویِ روانشناسی بیکار داریم بهشون پروژه ندیم که برن خوابِ مادربزرگها و عمهها و عموها و داییها و خالهها و اطراف و اکنافشون رو ثبت کنن؟ همینطور اینکه علم تو زندگی ما چقدر جریان داره و تو زندگیِ یک دانشجویِ غربی چقدر؟ یه نکته اساسی که یادم رفت اینه که معتقده برایِ بررسیِ پدیدهیِ مهاجرت (یا همون فرارِ مغزها یا نشتِ نشا) باید «تماشاکنانِ بستان شویم» اما چرا به کتاب 3 دادم؟ بعضی از حرفهایِ امیرخانی بسیار جالب هست، شاید خیلی هم دقیق و علمی باشه؛ اما دقیقاً من میتونم بگم «شاید»؛ چون به من فکتِ علمی نمیده؛ معتقدم میتونه فکتِ علمی بده و طوری توضیح بده که مخاطبش رو هم از دست نده. یه جایِ کتاب هم تو ذوقم زد. در مجموع 3 ستاره از نظرگاهِ من منصفانه هست. پ
(0/1000)
سعید بیگی
1402/7/19
1