یادداشت فهیمه حدیدی

وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین
        سلام! جناب محترم نویسنده ... دقیقا چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتی تلخ ترین اتفاقات دنیا رو‌ به زبون‌طنز بنویسی؟! راستش استفاده از طنز برای امور انتقادی متداوله ... اما این‌یکی انتقاد هم‌نبود! داستان های عجیبی بود از اشغال، تجاوز، لگد‌شدن هویت و در عین حال آمیخته با طنز ... مثل وقتایی که از شدت اندوه وادار میشی قهقهه بزنی .. گفت و گوی مادر با پسرش وفا بنظرم یکی از نقاط اوج ماجرا و روایت نویسنده است ، روی تک‌تک کلمه ها فکر شده بود. سعید ابونحس خوشبدبین‌یکی از عرب ها و‌فلسطینی هایی است که کمتر داستان شان‌را شنیده ایم، بیشتر قصه های ما مربوط به انسان هایی میشه که بعد از ایستادن یا جنگیدن یا خیلی ناگهانی از خانه و‌ شهرشون رانده شدن و‌ سر از اردوگاه ها و کشورهایی مثل لبنان درآوردن. اما سعید ابونحس خوشبدبین! شاید شانس آورد و توی اسرائیل ساکن شد مثل بعضی عرب های دیگه ، شدن خدمتکار و اسیرهای شهرنشین اسرائیلی ها ...حالا سعید عمرش با سال های زندگی در اسرائیل می گذره و‌ با تعریف کردن اتفاق ها و‌ آدم هایی که باهاشون مواجه میشه، مضحکه جالبی رو‌به نمایش میگذاره ...

▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎

_عمو به چه زبانی حرف میزنی؟
+ عربی
_با کی؟
+با ماهی!
_ماهی فقط عربی بلد است؟
+فقط بزرگ هاشان،
همان ها که وقتی ما عرب ها اینجا بودیم اینجا بودند ...
...
      
88

11

(0/1000)

نظرات

همین طنزش ، زهرش را بیشتر میکرد....هر واقعه ای که تعریف میکرد و میخندید و ازش مضحکه میساخت، دل رو بیشتر آتش میزد...
1

1

دقیقا... طنز تلخ گدازنده ای بود ...  

1