یادداشت Taha. b
◻️ روایتی از زندگی نیک و ایمی، زندگی ای که تبدیل به پرفروش ترین کتاب سال ۲۰۱۴ شد در وهلهٔ اول چیزی که بیشتر از بخش های جنایی و معمایی اثر جلب توجه می کنه، روایتی از زندگی زناشویی و معمولیه مثل زندگیِ عادی مردم با همون دغدغه و مشکلات کند بودن ۲۰۰ صفحهٔ اول شاید مخاطب رو آزار بده اما وقتی که کم کم کتاب به جلو حرکت می کنه، ما می بینیم که چقدر شخصیت هارو می شناسیم و چقدر با اونها همزادپنداری می کنیم و این مهمترین نقطه قوت کتاب محسوب میشه 🔘 شخصیت پردازیِ دقیق کاری می کنه که ما شخصیت کاملا مثبت و یا کاملا منفی نداشته باشیم ( حتی منفور ترین شخصیت کتاب) و با پیشینه ای که از شخصیت ها و نحوه رفتاری اونها داریم، شخصیت هارو درک می کنیم _ پایان کتاب سراسیمه ست حس می کنم باید نوع اتفاقات پایانی جا افتاده تر و کمی به کندی اولیه کتاب بود 🔴 ادامه این یادداشت داستان را افشا می کند : ------------------------------------------------- به نظر من تمامی کاراکتر ها باعث اتفاقات افتاده شده در داستان بودن و من نمی تونم ایمی رو به تنهایی مقصر ماجرا بدونم کتاب ایمی شگفت انگیز کاری از نظر روحی با ایمی کرده بود که ایمی واقعا می خواست تبدیل به ایمی شگفت انگیز بشه حتی با فریبکاری و تظاهر، مثل کاری که به دلیل عقب موندن درسی با هیلاری هندی کرد و یا مثال های دیگری که اینجا مجال گفتن نیست 🔺در نظرات سایت های مختلف دیدم که خیلی ها حق رو به نیک دادن. اینکه ایمی اون دختر سادهٔ داخل دفتر خاطراتش نبود و نقشه داشت چیزی از گناه نیک کم می کنه؟ قطعا خیر اگر ایمی در داستان حضور نداشت شخصیت منفور نیک بود ولی درحال حاضر که ایمی در داستان حضور داره دیگه نیک توسط مخاطب شماتت نمیشه ------------------------------------------------- 🔸مشتاق مطالعهٔ اثر دیگهٔ نویسنده « چیز های تیز » هستم
10
(0/1000)
نظرات
تعمیم دادن این دو مورد برای تمام کسانی که گناه نیک رو کمتر از ایمی نمی دونن بی انصافی ست مورد اول رو هم انقدر کتاب هایی خوندم با زنان شیطان صفت که انگارهٔ « زنان فرشته اند » برام معنی نداشته باشه درمورد مورد دوم هم من حتی فیلم رو هم ندیدم و اسپویل هم نشدم که ذهنیت قبلی برای مشخصا این کتاب داشته باشم به نظرم ایمی از مشکل NPD رنج می بره و مشخصا کار های انجام شده توسط ایمی ریشه به بیماری داره و نه خباثت و نه پلیدی و نه شیطان صفتی ایمی ای که با حرف های نیک دوباره عاشق نیک میشه سرشت بدی نداره ، ذات بدی نداره که به نظرم به جای واژهٔ « خباثت » از « به خباثت کشانده شده استفاده کرد » و این سوال رو باید پرسید چه شد که تصمیم گرفت اون کار رو با نیک بکنه ؟ درسته هرکس دیگری بود این کار رو با نیک نمی کرد ولی همونطور که گفتم به نظرم ایمی از بیماری رنج میبره و نیک پایه گذار این رفتار نسبت به خودش شده توصیه می کنم به خاطرات ایمی بیشتر توجه کنید، شاید معلوم بشه که دفتر خاطرات جعلی باشه ولی احساسات ایمی در دفتر خاطرات، واقعیه
2
۱. ساحت ادبیات داستانی با زندگی واقعی متفاوته. وقتی عرض کردم انگارهٔ «فرشته بودن زنان» منظورم در زندگی روزمره بود، نه داخل داستانها. خیلی از داستانهایی هم که زن خبیث دارن، ماهیتشون فمینیستیست و قصدشون نشون دادن قدرت زن یا عصیان زن در برابر نظام مردسالار. دقیقاً مثل همین کتاب. خود شما هم توی خیابون اگر یه مرد و زن رو در حال مشاجره ببینید، قطعاً بدون تحقیق بیشتر طرف زن رو میگیرید :) ۲. مگر نیک از بیماری رنج نمیبره؟ مگر نیک مشکلات روحیروانی نداره؟ اصلاً مشکلات این دو تا موضوعیت نداره؛ چیزی که مهمه، تصمیمگیری نهایی و واکنش اونهاست. یکی دروغ میگه، با معشوقش مخفیانه معاشقه میکنه و بابت پولی که از زنش گرفته به قدر کافی تشکر نمیکنه. دومی آدم میکشه! قتل و جنایت رو صحنهسازی میکنه و به یک شهر دروغ میگه! از نظر شما اینا با هم در یه سطحه؟ به نظر شما کسی که از مدتها قبل نقشه میکشیده برای تحقیر شوهرش و اتهام به اون و ریختن آبروش در رسانهها و اتهام تجاوز زدن به این و اون، شایستهٔ دلسوزیه؟ فقط بخاطر اینکه شوهرش به اندازهٔ کافی بهش توجه نکرده این کارها توجیه میشه؟ @taha.b
2
۳. همهٔ آدمها تحت تاثیر همدیگهان. هیتلر هم حتماً از کسی یا کسانی رنجیدهخاطر شده و مصداق «به خباثتکشانده شده»ست. اینکه بدیهیه! مسئله اینجاست که ما چقدر حق داریم در جواب دلشکستگیها و نامردمیها دست به چنین کارهایی بزنیم؟ ۴. یکی در واکنش به سختگیریهای همسرش میره با دیگری معاشقه میکنه. یه نفر هم میره آدم میکشه و برای شوهرش پاپوش قتل و تجاوز درست میکنه. و از نظر شما این دوتا برابرن! و هر دو یه جور هیولا هستن! 😁 نه در فقه، نه قوانین بینالملل، نه اخلاق، نه عرف، در هیچکدوم، این اعمال به یه اندازه سنگین نیستن. مگر اینکه قضاوتکنندها آدمهای زنمحور یا مردستیزی باشن :) ۵. من هیچگونه دفاعی از یک سلبریتی بورژوای خرپول بیدرد نمیکنم؛ کسی که شوهرش رو مدام کنترل میکنه و از روز اول آشنایی برای همسرش نقشه میکشه و توی خونه دست بخ سیاه و سفید نمیزنه و مدام از شوهرش توقع تشکر و خاکساری داره . حتی در این حد مردش رو نمیشناسه که اون خنگتر از این حرفاست که با معما آزارش بده. هی بخواد وظایفش رو بهش یادآوری کنه و حتی بلد نباشه یه همدردی ساده باهاش بکنه! نمونهٔ واقعی یک زن مدرن! @taha.b
2
بله! من هم منظورم از « فرشته بودن زنان » همین بود، در زندگی روز مره که باعث پیش زمینهٔ ذهنی در ادبیات میشه که اگر هم در من بوده عرض کردم با این کتاب ها از بین رفته و دیگه به این انگاره باور ندارم منظورم از بیماری روحی و روانی اون چیزی نیس که هم من و شما و هم نیک که از نظر شما با ما یکیه داریم منظورم مشخصا یک نوع بیماری روانی خاصه و نه چیزی که به نیک پس از مرگ مادرش دست میده اصلا به گفته شما واکنش هاشون ، نیک به چه چیزی واکنش میده؟ مگه نه اینکه ایمی حتی با تظاهر بهترین خودش برای نیک بوده؟ حتی با نقشه پیش مادر نیک عروس خوبهٔ داستانه درحالی که دوست نداره با اون ها بیرون میره؟ واکنش نیک به چه چیزی؟ تنها به اینکه فکر می کنه ایمی خودش رو بالاتر از خواهر و مادرش می دونه؟ خیر کار های ایمی و نیک در یک سطح نیستن در نظرم این جمله رو نوشتم : « تمامی شخصیت ها باعث اتفاقات افتاده شده در داستان بودن و من نمی تونم ایمی رو به تنهایی مقصر بدونم » ایمی رو مـقـصـر می بینم ولی نه به تنهایی و هنوز هم معتقدم « کار » ایمی خبیثانه ست ولی پایه گذارش خود نیکه @choghoke_tanha
0
تشبیه هیتلر و ایمی به نظرم از اساس اشتباهه، مثال شون مثل فیل و فنجون می مونه « چقدر حق داریم جواب دل شکستگی و نامردی ها دست به چنین کاری بزنیم » : شما دوباره این رو به همه تعمیم دادین و ما صرفا داریم درمورد ایمی صحبت می کنیم کسی که از نظر من مشکل روحی داری، قطعا شما همچین کاری رو نمی کنید ولی ما داریم درمورد ایمی صحبت می کنیم « مگر اینکه قضاوت کننده ها آدم های زن محور و یا مرد ستیزی باشن » : اگر جای نیک و ایمی تغییر می کرد من نظرم باز هم همین بود و چون با خودم سر جنگ ندارم احتمالا مرد ستیز نیستم، حالم هم از فمنیست به هم می خوره در نتیجه زن محور هم نیستم @choghoke_tanha
0
فکر نمی کنین که معمای پیدا کردن گنج برای ایمی اهمیت داره؟ انقدر که وقتی معمای گنج توسط نیک حل نمیشه احساس کنه نیک بهش بی توجهه؟ فکر نمی کنید اگر تنها یک بار نیک احساس واقعیش رو صادقانه به ایمی بگه مشکل حل میشه؟ ایمی دست از این کار ها بر میداره ( همونطور که تونست کاری کنه ایمی برگرده) فکر نمی کنید اگه تنها یک بار نیک اون گنج سالگرد ازدواج رو پیدا می کرد ایمی این بازی رو تموم می کرد؟ فکر نمی کنم پیدا نکردن اون ها از خنگی نیک بوده باشه الان اگر شخصیت منفی کتاب ها آقا باشن نویسنده از نظر شما میشه یه مرد ستیز بدبخت و اگه شخصیت منفی خانم باشه نویسنده می خواد فمنیست و قدرت زن رو در جامعهٔ مرد سالاری نشون بده ( همینطور برای نظر مخاطب هم صدق می کنه) یکم از این چهارچوب ذهنی تون فاصله بگیرید و شخصیت هارو فقط بر اساس داستان کتاب و شخصیت پردازی انجام شده توسط نویسنده ببینید @choghoke_tanha
2
هم من و هم شما و تمام مردم جهان پتانسیل تبدیل شدن به هیولا رو داریم حتی اگه سر سوزنی از ایمی دفاع نکنیم
2
علی دائمی
1403/01/17
2