یادداشت محمدرضا زائری

دشمن
        به نظر من تصور نویسنده از جنگ اشتباه است. تصور نویسنده این است که سربازها همه بیگناه هستند اما این‌طور نیست. سربازها هم به اندازهٔ فرمانده‌ها گناهکار هستند بلکه بیشتر!
نظریهٔ من شاید با نظریهٔ شما فرق داشته باشد ولی اگر سربازی بگوید: من به جنگ رفتم زیرا نمی‌توانستم از دستور فرماندهم سرپیچی کنم چون در این صورت مجازاتم اعدام بود،  نظر من این است که مرگ درست بهتر از زندگی نادرست است.
در آخر هم باید بگویم نویسنده جوری داستان را نوشته بود که انگار جهان فقط همین دو گودال است!
      
1.2k

61

(0/1000)

نظرات

خدا را شکر که جهان تو بزرگ‌تر از جهان نویسنده است!

14

روشنا

روشنا

1403/6/31

خیلی قشنگ بود!
ولی اگه این‌طور بهش نگاه کنیم که هر دو سرباز که به روی هم شلیک می‌کنن، فکر می‌کنن دارن برای هدف درستی می‌جنگن؛ چی؟
1

1

شبیهش الان تو غزه هست دیگه. هر دو طرف خودشون رو محق می‌دونن. 

0

امین

امین

1403/7/2

چه مرور امیدوارکننده‌ای

0

خداروشکر که من با نویسنده‌ی این یادداشت دوستم. 
می‌خوام بدونه خیلی بهش افتخار می‌کنم و امیدوارم دوست بمونیم. ازش ممنونم بابت یادداشت‌هاش و حضورش در بهخوان.
1

4

خواهش می‌کنم.‌ شما لطف دارید!🤩 

0

درست میگین اما «مرگ درست بهتر از زندگی نادرست» یک شیوه ی قهرمان پروری است که ما و فرهنگ مون به زور وارد ذهن مون کردیم در حالیکه خیلی وقت ها یادمون میره ادم ها همه شکل هم نیستن و لزوما اگر کسی طرف زندگی رو گرفت ادم بده ی داستانه. ادمها پیچیده ان، زندگی پیچیدس و فقط یکبار به ما داده شده. کی دلش میخواد یک زندگی نزیسته ی کامل رو به راحتی رها کنه و بره؟ 
این داستان هم میخواد یک جور بی طرف بگه که جنگ برای هر دو طرف وحشتناکه و هیچوقت هیچکس تو اون برنده نیست بلکه همه بازندن!

1