یادداشت مریم بهنام پور
1401/10/26
یک لحظه احساس کردم بهتر است خودم پیکر بابا را توی قبر بگذارم. در حالی که صدایم از بغض میلرزید، ولی خودم را کنترل میکردم تا نشکنم. گفتم: «من خودم میرم توی قبر.» صدای گریۀ همکاران بابا بلند شد. همۀ آنها و غسالها میگفتند: «ما هستیم. ما این کار رو میکنیم.» روزهایی که داشتم این کتاب را میخواندم حقیقتا از لحاظ روحی فشار زیادی رو تحمل کردم اما نمیتوانستم کتاب را زمین بگذارم ، کتاب سنگینیه از لحاظ فشار روحی ولی بسیار ارزش دارد.
(0/1000)
مهرداد محمدی
1402/1/11
0