یادداشت مجتبی شاهسون

                کتاب : تصرف عدوانی
نویسنده: لنا آندرشون
ترجمه سعید مقدم
نشر مرکز
تصرف عدوانی، رمانی کوتاه از داستان یک عشق است. عشقی که می‌توان آن را نمودی واضح از عشق امروزین دانست. استر نیلسون، شخصیت اول داستان، زنی شاعر و مقاله‌نویس که فلسفه خوانده است در دهه ی 30 زندگی‌اش، در حالی که با دوست پسرش زندگی می‌کند، با مردی به نام هوگو روبرو می‌شود.  هوگو رسک، هنرمند معروفی است. استر مامور می‌شود تا در سمیناری مربوط به هوگو رسک سخنرانی ایراد کند و هوگو رسک را توصیف کند. بنابراین او به تدقیق در آثار هوگو می‌پردازد تا سخنرانی بی‌نظیری را در باب این هنرمند ارائه دهد. این سخنرانی، باب آشنایی را بین استر و هوگو باز می‌کند. 
استر رفته رفته به هوگو علاقمند می‌شود، چیزی که می‌توان بر روی آن نام عشق گذاشت. آن دو با یکدیگر همخواب می‌شوند و رابطه‌شان بدون هیچ تعهدی تا نقطه‌ی غیرشفافی پیش می‌رود. اما به ناگاه همه‌چیز تغییر می‌کند. هوگو غیبش می‌زند، به استر بی‌محلی می‌کند و بدون هیچ توضیحی با او مثل یک غریبه یا دوستی که دورادور می‌شناسد برخورد می‌کند. این اتفاق زندگی استر را دگرگون می‌سازد. رفت و آمدهای گهگاهی هوگو و نمایش‌های عاشقانه‌ای که گاه دیده می‌شود و گاه چنان محو می‌گردد که گویی هیچگاه عشقی در میان نبوده است، استر را آشفته و سردرگم می‌کند. مسئله برای استر، چیزی است که می‌توان نام آن‌را، تعهد گذاشت. تعهد، به معنای چیزی قانونی یا رسمی که برای استر رابطه‌اش را با هوگو تعریف کند. مهم‌ترین پرسشی که استر در سر دارد، این است که به راستی رابطه‌اش با هوگو چه رابطه‌ای است. بنظر می‌رسد استر از فقدان تعهد رسمی یا همان ازدواج در روابط عاشقانه‌ی امروزی رنج می‌برد. او زمان قدیمی را توصیف می‌کند که با تمام بدی‌هایش یک مزیت داشته و آن‌هم مشخص ساختن معنای دقیق و رسمی رابطه‌ی عاشقانه در قالب ازدواج است. 

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.