یادداشت مهسا
دیروز
یادداشتی بر سادهدل: اگر انسانی در طبیعت بزرگ شود و ذهناش به زلالی آب و قلباش به شفافیِ آینه باشد، چگونه با مسائلی چون مذهب، سیاست، جنگ، ازدواج، و قانون مواجه میشود؟ و چگونه میتواند از خود در برابر تعصبات کور بشر محافظت کند؟ سادهدل، داستان جوانیست با همین نام که آنچه میاندیشد را بر زبان میراند. داستان پسری تحصیلکرده در مکتب طبیعت که حالا پا به اروپا گذاشته است. انگلستان را دیده است و به فرانسه میآید. آنچه سادهدل از انگلستان میگوید، با آنچه از فرانسه میبیند بس متفاوت است. او شیفتهی آزادی و پیشرفت انگلستان بود و از تعصبات مذهبی و فساد و ریای حاکم بر فرانسهی قرن هجدهم تأسف میخورد. سادهدل تماما ماجرای نقد و محکوم کردن نظام سیاسی و اعتقادی فرانسه است. درخواست آزادی و آزاداندیشیست. داستان عاشقی و ستایش لطیفترین احساس بشر و کارهایی که برای «رسیدن» میکند. میتوان در نوشتههای ولتر دمیده شدن روحِ مبارزه و دادخواهی را میان ملتاش احساس کرد. انسان جستوجوگری که بهدنبال حقیقت است و از یافتن آن دست میکشد. قوانینی که قانونگذار زیرپا میگذارد و کشوری که مدافعی ندارد. زنانی که برای خود یکتنه قهرماناند و در رنج خود میمیرند. ولتر همهی اینها را نوشت؛ در تبعید، دور از وطناش. اما این فلسفهی ولتر و فیلسوفان بزرگ دیگر بود که انقلاب کبیر فرانسه را رقم زد؛ و گرچه از عواقب خشونتآمیز آن هیچ نمیدانستند، تا امروز مردم فرانسه انسانهایی جنگجو و مبارز بودهاند. ترجمهی محمد قاضی به ارزش کتاب میافزاید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.