یادداشت محتشم

 محتشم

1402/05/23

                یادم است اولین باری که نام داستان مومو را شنیدم، در کلاس های مباحثه و گفتگو بود، مدیر آن دوره ی کلاس بخش کوچکی از کتاب را بلند در کلاس خواند و تحلیلش ماند برای جلسه ی بعد، تقریبا اکثر افراد حاضر در آن کلاس فارغ از هر سنی که بودند، این داستان را به خاطر کودکانه بودنش تحقیر کردند و لایق تحلیل و نقد ندانستند! اما خوب به یاد دارم همان روز کتاب را در راه خریدم و دو سه روزه تمامش کردم و هرگز طی مدتی که آن را میخواندم، نه تنها متوجه سن و سالم نبودم، بلکه متوجه هیچ چیز دیگری نبودم و همه ی وجودم معطوف به مومویی بود که هر کسی دلش میخواست یکی از آن را در زندگی داشته باشد. شنونده ای دانا، مهربان و دلسوز در دنیای مدرنی که همه ی ما در حال دست و پا زدن در درگیری های آن هستیم، موجود کمیابی ست. مومو فقط تفسیر شخصیت او و خوبی هایش نیست، بلکه می‌تواند جرقه ای برای ورود هر یک از خواننده های داستانش به مسیری باشد که منتهی به صلح و آرامش است:)
به عقیده ی من، غیر ممکن است این کتاب را بخوانید و وقتی تمام شد، احساس سبکی و ارامش نکنید!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.