یادداشت روژان صادقی
1403/3/19
در اکثر داستانهای معاصر ایرانی، تصویری که ما از زنان داریم یک تصویر منفعل، افسرده و منتظر برای کسیست که اونها رو نجات بده. هرچند به گزارش زنان تروآ در نگاه اول یک تراژدی قدیمی یونانی رو روایت میکنه ولی اتفاقا به زعم من یک راویت کاملا معاصر از زن مدرن و کنشگر ایرانیه. زنی که منفعل نیست، زنی که منتظر منجی نیست و زنی که حالا به خودش اجازه میده خشمگین بشه. راستش احساس خشم، از بین تمامی احساسات برای من گنگتر و دستنیافتنیتره و با هر بار چشیدن طعم اون عذاب وجدان باورنکردنیای بهم تحمیل میشه. و حالا چند وقتی هست که میدونم این تجربه از احساس خشم از بیرون، از جامعه و از خانواده به من تحمیل شده. میخوام این اجازه رو به خودم بدم و این تجربه رو تعمیم بدم به زنان جامعهی ایرانی که سالهاست قدرتشون ازشون گرفته شده. قدرت خشمی که میتونه ویرانکننده باشه و قدرت خشمی که میتونه از قدرت خونخوارترین سردار یونانی هم مهیبتر باشه. حالا به جای عذاب وجدان، به جای انتظار و به جای انفعالی که سالها در ادبیات معاصر با اون مواجه بودیم، در این نمایشنامهی درخشان با زنانی مواجه میشیم که از ابراز خشم به بدویترین حالت ممکن و از عاملیت در نوشتن سرشت و سرنوشت خودشون بیم و عذابوجدانی ندارند.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.