یادداشت محمدصدرا ریماز
1401/5/13
بر جادههای آبی سرخ حکایتیست از میرمَهنای دوغابی . دلاورِ جنوبی، که برای استقلال وطن قیام کرد . یک .این کتاب را یک وطنپرست واقعی نوشته است. وطن برای او حقیقت است . خون کسی که خیال بدی برای وطنت داشته باشد حلال است ، حتی اگر پدرت باشد . وطنپرستی برای او معنای زندگیست . میگوید نمیشود به خدا ایمان داشته باشید ولی عاشق وطنتان نباشید  . وطن پرستی او ، آریاییبازی نیست ، پیف پیف کردن به عربها و غش کردن برای چشم آبی ها نیست . می گوید مغولها با همهی جنایتهایشان در ایران ، دربرابر اروپاییها ، خیلی نجیب و آقا هستند . پس منتظر یک اثر وطن پرستانه باشید دو.میرمَهنا یک قهرمانِ ایرانیست . با تمام ویژگیهایی که قهرمان های ما داشته اند . پهلوان است . با ستمگران خشن و سنگدل ، با مردم بذلهگو و مهربان. یک مجاهدِ عارف.  افتاده در برابر خدا و گردن کشیده در برابر بیگانه . سه . نویسنده، محرکِ تاریخ را مردم میداند و اگر هم از دربارها مینویسد ، میخواهد ذلت و تباهی نهفته در آنها را نشان دهد . از تنفر مردم نسبت به حُکام ظالم میگوید و از اینکه حاضرند برای حاکم خوب هر فداکاری بکنند. چهار. کتاب پر است از جملاتی که سرنوشت را نفی میکند . میگوید ما کارهایی را آگاهانه یا ناآگاهانه انجام میدهیم ، نتیجهاش را سرنوشت مینامیم. انسان را موجودی مختار و مسئول میداند. پنج . بعضی مواقع شخصیتهای منفی ، مثل تعزیه ، خود را با صفتهای منفی توصیف می.کنند. شش . روایت ابراهیمی، بسیار پاک است . از انسانهای عاشقی میگوید که هوسباز نیستند . به نظرم این جمله نادر بیش از همه برای خودش صادق است ایرانیها اهل طربند بدون مطرب و اهل مستی اند بدون می.
(0/1000)
1402/8/15
0