یادداشت سارا 🦋
1402/7/9
بیلیارد در ساعت نه و نیم داستانی از جنگ جهانی دوم و پس از اون رو در سه نسل از یک خانواده روایت میکنه: پدر بزرگی که معمار قابلی بوده و بناهای مهمی از جمله صومعه سنتآنتون رو ساخته. پسری که در بحبوحه جنگ (امیدوارم درست نوشته باشم) اون رو نابود میکنه و نوهای که به ترمیم و بازسازی همون صومعه میپردازه. کل داستان در روز تولد هشتاد سالگی پدر بزرگ اتفاق میافته که با پرشهای زمانی متعدد و از زبان راویان مختلف گذشته و حال رو به شیوه "جریان سیال ذهنی" روایت میکنه. همین مسئله باعث پیچیدگی کتاب شده که به توصیه مترجم و با تجربه خودم بهتره بدون وقفههای طولانی مطالعه شه. حین خوندن این کتاب° عجیب یاد "سمفونی مردگان" افتادم. شاید به خاطر شیوه روایت و پیچیدگیهای داستان و اندوهی که توی هر خط میشد احساسش کرد :) یک انتقاد: ای کاش این مسئله جا بیفته که برای هر کتاب، به خصوص اونهایی که رسالتی فراتر از سرگرم کردن مخاطب دارن، مقدمه و یا موخرهای در خور نوشته بشه که هم از پیشینه نویسنده و هم از محتوای کتاب اطلاعات مفید و مختصری بده. چیزی که تصور میکنم تو درک بهتر کتاب تاثیر زیادی داره... امیدوارم این یادداشت براتون مفید بوده باشه ^^
(0/1000)
نظرات
1402/7/11
به نکتهی خیلی خوبی اشاره کردی👍🏼❤️وقتایی که چندمین کتاب رو از یه نویسنده میخونم و در مقدمه توضیحی در مورد نویسنده و آثارش داده شده، پیش خودم میگم چرا این توضیحات در سایر کتابهاش موجود نبوده که من با شناخت و دیدگاه درست تری برم سراغ باقی کتابهاش؟ :((
1
0
سارا 🦋
1402/7/11
0