یادداشت محبوبه طاهری
1400/8/20
بابا پرسید:«میخوای یه کتاب راجع به عشق بخونی؟» «نه، میخوام تجربهش کنم.» کتاب جزء از کل، به راستی، جزئی از یک کل را به رخ میکشد. در هر قسمت از کتاب اتفاقی در دل اتفاق دیگر وارد میشود. داستان و ماجراهای کتاب مدام اوج میگیرد. داستان کتاب از زمان کودکى پدر تا زمان بزرگشدن فرزند ادامه پیدا میکند. مارتین و تری دو برادر ناتنی هستند که تری برخلاف برادرش کاملاً روحیه شاد و روحیه ورزشی خیلی خوبی دارد، مارتین تمام طول زندگیاش به برادر ناتنی خود غبطه خورده و زندگیاش تحت تاثیر تری بوده… مارتین سرگذشت زندگیاش را برای پسرش توضیح میدهد تا پسرش را به خوبی با عقاید عجیب و غریبش تربیت دهد البته، «کدام بچهای شبیه والدینش میشود؟!» «مارتین دین» شخصیت متفکر و عجیب داستان «جزء از کل» در هر لحظه از این داستان در حال کنکاش و واکاویِ شخصیت خود و دیگران است. او ذهنی مملو از سؤال دارد و همواره با خود درگیر است و همیشه به دنبال اینست که چرا انسان به وجود آمده و در نهایت سرنوشت او چیست؟ این پدر و پسر در مواردی با یکدیگر همسو نیستند. این باعث میشود پسر تلاش کند تا شبیهِ پدر خود نشود و همین امر سبب میشود تا در واکاویهای درونی خود به خصیصههای مشترکی بین خود و پدرش پی ببرد؛ همان خصیصههایی که نمیخواهد در وجود خودش حضور داشته باشند. -می توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژهای در جهان باشم، ولی میتوانستم راهی متعالی برای پنهانشدن پیدا کنم و برای همین نقابهای مختلف را امتحان کردم: خجالتی، دوست داشتنی، متفکر، خوش بین، شاداب، شکننده – اینها نقابهای سادهای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند. باقی اوقات نقابهای پیچیدهتری به صورت می زدم، محزون و شاداب، آسیبپذیر ولی شاد، مغرور اما افسرده. این ها را به این خاطر که توان زیادی ازم میبردند در نهایت رها کردم. از من بشنو: نقابهای پیچیده زنده زنده تو را میخورند.
5
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.