یادداشت محمدامین اکبری

داستان من و شعر
        به نام او
‌
داستان من و شعر مجموعه جُستارهای نزار قباتی شاعر شهیر عرب پیرامونِ شعر و زندگی است
کتابی که از جهتی بسیار مهم است چرا که نوشته شاعری‌ست که شعرش را مخاطبان زیادی خوانده و با آن انس گرفته‌اند و همواره در پی این نکته بوده‌اند که در پس سطور شعر تصویر واقعی شاعر چگونه است. یا زندگی شاعر نیز به دلفریبی اشعارش است؟ یا شاعر چه روشهایی را به کار برده است که چنین جایگاهی رسیده است؟ 
در کل گویا برای مخاطبان شعر و رمان خیلی جالب است که شخصیت مولف را حدس بزنند و آن را با اثر ادبیش مطابقت دهند، و حال جه بهتر که خود مولف با گشاده‌دستی و شوق فراوان در پای میز محاکمه بنشیند و لب به اعتراف پیرامون خود و زندگیش بگشاید. 
نزار قبانی در داستان من و شعر با ظرافت هرچه تمام‌تر دنیایی که در پس شعرهایش جریان داشته است را به ما نشان میدهد و نثری زیبا و شاعرانه لحظاتی خوش را به مخاطب ارزانی می‌دارد در واقع لذتی که مخاطب از خواندن این کتاب می‌برد دست کمی از لذتی که از شعرهای او می‌برد ندارد
ضمن این که کتاب برای کسانی که طبع شعری دارند و شعر می‌سرایند در عین آنکه تداعی‌گر مسائل و مصائبی است که شاعر در حین سرودن و پس از سرودن با آن درگیر است، بسیار آموزنده و مفید نیز است و به نکات مهم و دقیقی اشاره می‌کند که تنها این قشر از مخاطبان کتاب متوجه آن می‌شوند. نزار به نوعی در این کتاب جلوه‌هایی از سلوک شاعر را به شاعران آموزش می‌دهد.

در آخر اینکه تازه‌ترین چاپ این کتاب خواندنی با ترجمه بسیار خوب دکتر غلامحسین یوسفی و یوسف حسین بکار با حروف‌چینی جدید و ظاهری زیبا و بسیار منقح توسط انتشارات توس منتشر شده است.
.
بخشهایی از کتاب:
.
من از خانواده‌ای هستم که عشق پیشه آنهاست. همچنان که شیرینی با سیب زاده می‌شود، عشق نیز با اطفال خانواده ما تولد می‌یابد. در یازده سالگی ما عاشق می‌شویم و در دوازده سالگی از عشق ملول می‌گردیم. در سیزده سالگی بار دیگر عشق می‌ورزیم و در چهارده سالگی از نو احساس ملال می‌کنیم. طفل در خانواده ما در پانزده سالگی از عمر خویش پیر می‌شود و طریقتی در عشق پیدا می‌کند.
.
کلیدهای شعرم، خودِ شعرم است و شعرم تنها عکسی است که به من شباهت دارد و دفترهای شعری که منتشر کرده‌ام، گذرنامه حقیقی من است.
.
شعر در نظر من انتظار چیزی است که انتظار نمی‌رود... این دستورِ عملی است که از نخستین مراحل شاعری‌ام جلو خود نهادم و به دقت تمام اجرا کردم.
.
زمین می‌تواند دو درخت زیتون شبیه به یکدیگر و دو سنبله گندم همانند را نیز قبول کند ولی نسبت به دو شاعر که یک سخن را بگویند گذشت به خرج نمی‌دهد
‌.
نظریه مشهور دکارت: "من می‌اندیشم پس هستم" در مورد من صورتی دیگر به خود می‌گیرد، و آن این است: من شعر می‌سرایم پس رسوایم
.
شعر نامه‌ای است که به دیگران می‌نویسیم، نامه‌ای که به جایی نامعین می‌نویسیم. در نوشتن هر نامه‌ای گیرنده آن موضوع اساسی است. نوشتنی نیست که مخاطبی نداشته باشد و گرنه به زنگی بَدَل می‌شود می‌شود که در عدم به صدا در می‌آید
.
شعری که نمی‌تواند روزگار خویش را مخاطب قرار دهد قادر نیست روزگاری دیگر را مخاطب داشته باشد
.
هنر شعر مانند علامت دادن با نور چراغ است. هنرمند بزرگ کسی است که قدرت سکوت دارد و می‌داند چه وقت برگ برنده را عرضه کند
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.