بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت رضا درگاهی فر

                باسمه تعالی
من خودم از همین دسته مهاجران هستم. اول دهه هشتاد بعد از پایان مهندسی، تصمیم داشتم در مقطع ارشد وارد رشته فلسفه شوم، اما به دلایلی در نهایت تصمیم گرفتم وارد حوزه علمیه شوم. این کتاب روی مسأله مهمی انگشت نهاده است. ده ها نفر را می شناسم که از مهندسی به علوم انسانی یا حوزه علمیه مهاجرت کرده اند، حتی در قم مدرسه علمیه ای به این افراد اختصاص دادند و در تهران هم سال‌های بعدش تاسیس شد. بیشتر این افراد را رشته مهندسی راضی نمی کرد و ناآگاهی خود و خانواده هاشان و فرهنگ نادرست حاکم بر نظام اولویت گذاری در جامعه و مدارس شاید موجب شده است برخی از آنها انتخاب رشته مناسبی نکنند. بعضی هم در دانشگاه به علوم انسانی علاقمند می شوند و به اهمیتش پی می برند.
البته طبق مشاهده من، از رشته های پزشکی مهاجرت کمتر اتفاق می افتد، هرچند هست. شاید دلیلش این باشد که پزشکی به خدمت به انسانها و مسائل انسانی نزدیکتر است. البته بعضی ها، شاید به طنز، معتقد بودند دانشجویان پزشکی آنقدر مشغولند و درس هاشان زیاد است که فرصت فکر کردن به مسائل اجتماعی را نمی یابند. به هر حال، هرقدر علوم انسانی در دانشگاه جذاب می نماید، در دبیرستان ها بی رمق و مشمئز کننده عرضه می شود و این هم از نقاط ضعف جدی برنامه آموزشی ما در مقطع دبیرستان است. کتاب‌های درسی خیلی بد و نارسا، معلم های گاه بی انگیزه و کم مطالعه و کم دغدغه و آینده شغلی فارغ التحصیلان علوم انسانی هم نامعلوم و...

این کتاب درباره تغییر رشته دانشجویان مهندسی و علوم پایه به علوم انسانی در مقطع تحصیلات تکمیلی سخن  می گوید و تحلیل‌ها و پیشنهادات را بر مشاهدات میدانی و مصاحبه با تعدادی از این مهاجران استوار کرده است.
مطالعه این کتاب را به تصمیم گیران آموزش عالی، مدیران آموزش و پرورش و دبیرستان ها، دانشجویانی که قصد مهاجرت به علوم انسانی دارند، والدین و خانواده های کسانی که چنان قصدی دارند، و در آخر دانش آموزان دبیرستانی که انتخاب رشته دبیرستان یا انتخاب رشته کنکور دارند، توصیه می کنم. همه مطالب کتاب برای همه این گروه ها لازم نیست، اما برای همه مطالبی مهم دارد.

پدرها و مادرها، خود را از  افکار کلیشه ای و قدیمی رها کنید  و تصور نکنید سعادتمندی و موفقیت تنها در دکتر و مهندس شدن خلاصه می شود. هم جامعه نیازهای متنوعی دارد و هم جوانان دختر و پسر استعدادها و علایق گوناگونی دارند و هم کسب درآمد خوب در رشته های مختلفی ممکن است. زمانه عوض شده است.

دختران و پسرانی که انتخاب رشته می کنید: درست تحقیق و مشورت کنید، نیازها و علایق خود را بشناسید، جوزده و تقلید گر نباشید، والدینتان را با منطق و مهربانی با خود همراه کنید، و برای هدف درست خود بکوشید.

معلم ها و مشاوران، نوجوانان و جوانان را به انتخاب بهترین رشته با توجه به علاقه و استعدادشان راهنمایی کنید. 

مدیران و تصمیم گیران آموزش و پرورش و آموزش عالی، نیروی انسانی جوان بزرگترین سرمایه کشور است، کاری کنید که نه تنها هرز نرود و فراری نشود، که بهترین بهره برداری از آنها برای اهداف کشور صورت گیرد.

به فرموده پیامبر اکرم، مردم چون معادن طلا و نقره اند.

باز هم پدرها و مادرها، هرچند نظام آموزش و پرورش مشکلاتی دارد، شما به خاطر نمره و رتبه کلاسی و... به فرزندانتان فشار نیاورید و با این ملاک کم ارزش آنها را نسنجید و مقایسه با دیگران نکنید. نمره ای که بر مبنای حافظه یا نوع خاصی از هوش و توانایی فقط می تواند به دست آید، ارزش زیادی ندارد.
اینکه دانش آموز شما در درس ریاضی یا تاریخ نمره کمی می آورد اصلا مهم نیست، او استعدادهای زیاد دیگری دارد که نظام ناکارآمد آموزش و پرورش فعلی نمی تواند  شناسایی کند. بگذارید بچه ها در آرامش درس بخوانند و با کمک مشاوران تحصیلی متعهد، مسیر رشد و شکوفایی آینده شان را هموارتر کنید.
        
(0/1000)

نظرات

درود
در مورد معلمان گاه کم مطالعه و بی انگیزه، درست می فرمایید؛ اما کم نبودند معلمانی که نقشی مهم در راهنمایی دانش آموزان به رشته های مورد علاقه شان (اغلب علوم انسانی) داشتند. شوربختانه اولیای بزرگوار گاه بدون آگاهی کافی و شناخت لازم و گاه به واسطۀ تبلیغات آموزشگاهها یا فامیل، فرزندان را به رشته های ریاضی هدایت (!) می کردند.
و این دانش آموزان در جو خانواده و فامیل و آموزشگاه، به سختی دوام می آوردند تا دیپلم را بگیرند و وارد دانشگاه شوند. اما آنجا دیگر رضایتشان جلب نمی شد و چون تا حدی دور از دسترس و نظارت خانواده هم بودند؛ پس از بررسی و تحقیق، تغییر مسیر می دادند و به رشته های مورد علاقه شان مثل علوم انسانی می رفتند. اما مشکلات مجموعه نهادهای آموزشی ما بیش از اینها است؛ بماند...
1
بله درست می فرمایید 
 پردیس

1401/12/22

بله من درباره کتاب‌های درسی بسیار بد با شما موافقم. البته گاهی هم آنقدر بد نیستند، مثلاً فلسفه سال چهارم نظام قدیم را استاد طالب‌زاده تأک=لیف کرده بودند که یادم هست با چه عشقی می‌خواندمش. اما بیشتر از آن، معلم‌های بد و مسخره کار را خراب می‌کنند. سیستم فشل انتخاب معلمان در آموزش و پرورش علت آن است... این را من می‌گویم که هم خودم سابقه‌ی معلمی دارم و هم خانواده‌ام معلم هستند. در آموزش و پرروش هر چه مهم است جز مهارت و ذوق و توانایی شما. مثلاً مهم است که بدانید غسل میت چگونه است...
1
بله خیلی ممنون . حتما معلم های خوب هم کم نیستند. همانطور که اشاره کردید مشکل مهمتر، سیستمی است. مشکل مهم تر نوع نگاه به علوم انسانی است. خبر دارم و حتما شما بیشتر مطلعید که گاه برای دروس معارف دینی و هنر و تاریخ و... هر کسی را که برنامه اش خالی است می فرستند بدون اینکه توانایی و تخصص معلم برایشان مهم باشد. آیا هنر درس مهم و تخصصی نیست؟ آیا تاریخ بحثی تخصصی نیست؟ اینها مشکلات کار است. بله بگذریم.