یادداشت 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚

                این کتاب برای همیشه تکلیف مارو با پدیده ای به نام ذبیح الله منصوری روشن میکنه. 
درباره این شخصیت نویسنده و مترجم بحث زیادی شده. بعضی ها میگن اصلا خوندن کتاب هاش خوب نیست و یه سری دروغ و درم سرهم کرده و بعضی هم میگن که کتاب های خوبی نوشته.
اما چیزی که مشخصه اینه که ذبیح الله منصوری سوای همه این حرفها ، شیرین می‌نوشت و به گردن قشر کتابخوان ایران حق زیادی داره و خیلی ها از جمله خود من با منصوری بود که به کتاب خوندن علاقه مند شدم و قاطعانه میگم اگر منصوری نبود من هیچوقت به خوندن آثار بالزاک و داستایفسکی و همینگوی نمی‌رسیدم... بعدا طی مقاله مفصلی حتما این مورد رو توضیح خواهم داد.
این کتاب رو اسماعیل جمشیدی یکی از روزنامه نگاران قدیمی ایران درباره منصوری نوشته. 
کتاب ۳ بخش داره...
۱ - تاریخ مختصر کتاب و کتابخوانی و اوضاع کتاب فروشی ها و کتاب خوان های ایران از اول تا به روزی که این کتاب چاپ شده ( سال ۱۳۶۷ ) و بیوگرافی مختصری از ذبیح الله منصوری و نقش اون در این بین.

۲ - چهار مصاحبه با ذبیح الله منصوری که در سالهای ۱۳۵۲ ، ۱۳۵۴ ، ۱۳۵۵ و ۱۳۶۴ انجام شده و درباره موضوعات مختلف از جمله پیش بینی عجیبش درباره تاریخ مرگش که درست هم از آب در نیومد ، اوقات فراغتش، زندگیش ، زن و فرزند و خونواده ش ، راز نوشته هاش و ... صحبت شده .

۳ - نوشته کوتاهی از دکتر علی بهزادی سردبیر مجله سپید و سیاه که منصوری ۲۰ سال در این مجله مطلب نوشته و خیلی مورد توجه مردم واقع شده. بهزادی در این نوشته از خاطراتش درباره منصوری و شخصیت و متانت و برخوردهاش نوشته که بسیار خوندنی یه...

کتاب تجدید چاپ نشده و اگر هم امروز باشه همون چاپ های قدیمی یه... به نظرم اگر درباره منصوری تردید دارید یا اگر به کتاب هاش علاقه دارید و روتون نمیشه این علاقه رو در محافل کتابخونی بگید ، حتما این کتاب رو مطالعه کنید .
        
(0/1000)

نظرات

سلام.
حقیقت اینه که اگه در زمان حاضر کسی مثل مرحوم منصوری بود، به این راحتی از سر تقصیراتش نمیگذشتیم. اما مسئله اینه که بخش بزرگی از خاطرات کتابخوانی جامعه ما و  کتابخوان شدنهای ما مدیون کارهای اون مرحوم است. جالبه که روی جلد خیلی از کتاباش نوشته ترجمه و اقتباس. یعنی اون مرحوم از اول قصد فریب نداشته. ولی خب معلوم نیست کجای کتاب ترجمه است و کجا اقتباس. در هر حال دوستانی که کتابهای ایشون رو میخونند خیلی دنبال اعتبار و اصالت این کتابها نباشند.
1
بله درسته کاملا اما اینطوری هم نیست که مثلا بگی خواجه تاجدار از بیخ و بن دروغه ... کلیت داستان کاملا تاریخه اما در جزئیات تخیل نویسنده دخیله...
و طبیعتا در هیچ تحقیق علمی ای قابل استاد و رفرنس دادن نیست. 
دوستان فرهیخته درود
پرسشی برایم پیش آمد: مگر روانشاد ذبیح الله منصوری ادعا کرده که تمام کتابهایی که نوشته (ترجمه و اقتباس کرده)، دقیقا ترجمۀ لفظ به لفظ و دقیق اصل اون کتاب مورد نظر بوده؟
اگر چنین ادعایی داره پس تمام این انتقادها به ایشون وارد هست.
اما اگر ایشون چنین ادعایی نداشته باشه؛ به نظرم باید در حد خود این کتابها ـ به عنوان مثلا یک رمان تاریخی که بسیاری از نویسندگان امروز هم می نویسند و کار نادرستی هم نیست ـ به اونها نگاه کرد و از ایشون به خاطر قلم روانشون تقدیر و تشکر هم کرد.
1
من هم با شما موافقم به نظرم تو اون زمان خیلی هم چنین فردی نیاز جامعه بوده تعداد ترجمه هاش بسیار زیاده شایدم بشه گفتم جزو اولین نفراس 
متاسفانه ما ادعای فرهیختگی و کتابخوانی داریم ولی کل زندگیه حرفه ایه این بابا رو زیر سوال میبریم که کار جذابی نیست