یادداشت علی عقیلی نسب
1402/11/7
3.9
4
بسم الله الرحمن الرحیم آرتورو باندینی، نوجوان ۱۸سالهای که چندین کار را امتحان میکند و تقریبا از همه آنها استعفا میدهد یا اخراج میشود. او در لس آنجلس، به همراه مادر و خواهرش زندگی میکند و داییای پولدار دارد که هوای خانوادهی آرتورو را دارد. آرتورو شیفته کتاب های فلسفی است. البته او آنها را نمیفهمد و به نظرش ملالآورند، ولی برای اینکه خودش را نابغه جلوه دهد این کتابها را میخواند. جادهی لس آنجلس در سال ۱۹۳۶ نوشته شده است. اولین کتابی است که فانته نوشته است، اما فانته برای انتشارش اقدامی نکرد و این کتاب بعد از مرگ او در میان دستنوشتههایش پیدا شد و در سال ۱۹۸۵ به چاپ رسید. جادهی لس آنجلس از جهت زمان داستان دومین کتاب مجموعه باندینی است. اما چنانچه در یادداشت تا بهار صبر کن باندینی گفتم، این کتابها با هم ارتباطی ندارند. مثلا آرتورو در تا بهار صبر کن با پدر، مادر و دو برادرش در شهر کوچکی در ایالت کلرادو زندگی میکنند ولی در جادهی لس آنجلس پدرش مرده است و با مادر و خواهرش ساکن لس آنجلس است. آرتورو در اینجا همان آرتوروی در تا بهار صبر کن است. همانقدر متنفر از مذهب و مذهبیها_که در این کتاب مادر و خواهرش نماینده آنها هستند_ همانقدر عاشق قدرت و همانقدر بیزار از داییاش که از نظر آرتورو آدم پولدار کودنی است. اما احساسات آرتورو آنقدر که در تا بهار صبر کن متغیر هستند، در اینجا تغییر چندانی ندارند و طبیعتا کمتر واقعیاند. با این حال وقتی احساسات طغیانگرانه و عاصیانه آرتورو با قلم فانته روایت میشوند، شاهد توصیفاتی فوقالعاده از ناامیدی بشر از تمدن هستیم. ناامیدیای که در آثار نیچه و چندین فیلسوف از فلاسفه غرب ظاهر شده و آرتورو به آنها باور دارد و صراحتا آنها را فریاد میزند. البته در برخی موارد و بدون نیاز به آنها برای تحقیر شخص مقابل آنها را میگوید. او حتی جهانبینی هیتلر را میستاید ولی سرانجام متوجه میشود که در این کتابها هیچ چیزی برای روح خستهاش وجود ندارد. او در نهایت به ادبیات رو میآورد و شروع به نوشتن داستان میکند. با توجه به اینکه باندینی شخصیت دوم فانته است، میتوان گفت جادهی لس آنجلس شروع دوره داستاننویسی فانته را روایت میکند. دورهای که همراه با شکستها و ناامیدیها از ضعف داستانهایش همراه است و باندینی را تا مرز سرخوردگی میبرد. با وجود اینکه کتاب جادهی لسآنجلس موضوع جذابتری را دنبال میکند، اما کتاب ضعیفتر از تا بهار صبر کن است. نمیدانم علت اینکه فانته این کتاب را منتشر نکرد چیست، ولی به عنوان اولین رمان به نظرم اصلا کتاب ضعیفی نیست و اتفاقا نشاندهنده نبوغ فانته است. نبوغی که در شخصیت باندینی نیز دو به چشم میخورد. ترجمه کتاب در دو_سه فصل اول گاهی به زبان معیار و گاهی به زبان محاورهای است و باعث ضعف ترجمه شده ولی در ادامه کاملا به زبان معیار ترجمه شده و اشکالات ترجمه اول کتاب دیگر به چشم نمیخورند
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.