یادداشت فهیمه

فهیمه

1400/08/05

                کتاب به شدت خواندنی و در عین حال سنگینیه...
کتاب چهار شخصیت اصلی داره: دینا که یک بیوه‌ی پارسیه، مانک که دانشجوی سال اوله، پارسیه و نسبتا در رفاه بزرگ شده، و ایشوار و اوم دارجی که هندو هستن و متعلق به کاست شامار‌ (نجس‌ها). زندگی این چهار نفر به طریقی به هم گره خورده.
در چند فصل ابتدایی کتاب سرگذشت هر کدوم از این شخصیت‌ها روایت می‌شن و در این حین به وقایع مختلفی اشاره میشه از جمله استقلال هند و جدایی هند و پاکستان. اما عمده‌ی کتاب در سال‌های هفتاد و پنج- هفتاد و شش میلادی می‌گذره. موقعی که نخست وزیر ایندیرا گاندی که متهم به تقلب در انتخابات شده وضعیت اضطراری اعلام می‌کنه؛ تمام مخالفانش رو به زندان میندازه و پروژه‌های اصلاح‌‌سازی متعددی از جمله عقیم‌سازی اجباری برای کنترل جمعیت و زیباسازی شهرها رو شروع می‌کنه. در این شرایط، چهار شخصیت کتاب صرفا تلاش می‌کنن زنده بمونن و زندگی کنن.‌ و این اصلا کار ساده‌ای نیست.
کتاب پرکششیه و زمین گذاشتنش سخته. ترجمه‌ی بسیار خوب و روونی هم داره و من واقعا از مترجمش تشکر می‌کنم. در کل توصیه می‌کنم حتما بخونیدش. درسته که مثل آوار روی سر آدم خراب میشه، اما باید خوندنش.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.